مجلس ناامیدی به جامعه تزریق می‌کند، زنجیره اشتباهاتی که پارگی ندارد!
  •  

17 مهر 1404
Author :  
با این قانون، هر قلم تیری می شود در پیشانی فعالین اجتماعی و سیاسی

در شرایطی که کشور از هر سو مورد هجوم، حمله و غارت است، یکی به خاک ما طمع دارد، یکی آسمان ایران را به تیول خود در آورده است، یکی نفت و گاز [1] و معادن ایران را به مفت به غارت می‌برد، یکی خلیج فارس را تغییر نام می‌دهد، یکی ارتباط ایران با قفقاز و اروپا را قطع می‌کند، یکی میراث تاریخی ما را به یغما می‌برد، یکی فقط در یک فقره پرونده تامین چای کشور، سه و شش دهم میلیارد یورو ثروت این مردم را به تارج می‌برد، و راست راست می‌گردد، یکی در قالب یک بانک، و در یک قلم بدهی، به اندازه « کل بودجه عمرانی کشور» از ثروت این مردم برداشت می‌کند. [2] و...

در چنین شرایطی، پارلمان این کشور که به واسطه آرای ضعیف مردمی که در پس خود دارد، به «مجلس اقلیت» شهرت یافته است، حد ناشناسی می‌کند، و قانونی می‌گذراند که اگر نامی بر این قانون برازنده باشد، « بریدن سر خروس به علت بیدار کردن مردم» است، و این تقدیرِ نامُقدر ماست، که مدعیان انقلاب و انقلابی‌گری، رزمندگان و سرداران دیروز، و سیاست‌ناداران امروز، مهره‌های دستِ باندهای قدرت و ثروت و کاسبان تحریم و... شوند و آنقدر از پایه‌های اندیشه بنیانگذار ج.ا.ایران نیز دور ‌شوند، که شاه بیت تفکر او، یعنی « آگاهی » و « آگاهی بخشی» را مورد هجوم و حمله خود قرار دهند، او که از «ملت آگاه» می‌گفت، و دغدغه آگاهی توده‌های مردم را داشت، آنان را «ولی نعمت» خود می‌دانست، و نه «نامحرم» به مسائل کشورشان، و از مستضعفین و پابرهنگان و حاکمیت آنان بر امور خود می‌گفت و...، چنین مجلسی رکن دمکراسی یعنی آزادی بیان را به دار کشید.

مرعوب شدگان از آگاهی مردم، دشمن بیرونی و درونی ایران و ایرانیان را که نسوج کشور را می‌جود، وا نهاده، از آگاهی این مردم مستضعف، که نیمی از آنان به زیر خط فقر سقوط کرده‌اند، ترسیده و می‌ترسند، و برای دوری آنان از دانستن و آگاهی، قانون می‌نویسند، و آگاهی بخشی را جرم قلمداد کرده، آگاهی دهنده‌گان را به زندان‌های بلندمدت، تهدید می‌کنند، تا مبادا این مردم بفهمند، که در چه هنگامه‌ و پرتگاه‌های خطرناکی گرفتار آمده‌اند!  

مجلس دست ساز نظارت استصوابی شورای نگهبان، شرم نمی‌کند، و قانونی را به تصویب می‌رساند که آشکارا به جنگ آگاهی و آگاهی بخشی می‌رود که: « هرگونه فعالیت سیاسی، فرهنگی، رسانه‌ای با ایجاد انعکاس خسارت ذهنی یا محتوای ترس‌آور و بر خلاف امنیت ملی، چنانچه مشمول مجازات افساد فی‌الارض نباشد، به حبس بیش از ده تا پانزده سال محکوم می‌شود.» قانونی پر از واژه های مبهم و قابل تفسیر و گشاد، که آنرا بر هر نوشته و سخنی می‌توان بار کرد، حتی نطق‌های خود آن نمایندگانی که در مجلس که این قانون خطرناک را تصویب کردند، که وقتی دهان باز میکنند، مردم از آثار و تبعات سخنان آنان دچار ترس و هراس می‌شوند.

 از نمایندگان انقلابی! این مجلس که با آرایی بسیار اندک، کرسی‌های نمایندگی این ملت مظلوم را به اشغال خود در آورده، و علیه آنان این چنین قوانین شرم آوری را به تصویب می‌رسانند، باید پرسید، در شرایطی که جزایر سه گانه ایران در خلیج فارس از سوی، چین، روسیه، اروپا، اعراب مورد هجوم و تعدی علنی قرار گرفته است، و آنرا «اشغالی» از سوی ایران اعلام می‌کنند و...کدام فعال رسانه‌ایی می‌تواند سکوت کند، و از ترسی که برای تمامیت ارضی کشور خود دارد، ننویسد و مردم خود را از این خطر نترساند، باید ایرانیان احساس کنند، که در چه خطری گرفتار آمده‌اند، کدام دلسوزی از این ترس می‌تواند بگذرد و نگوید و مردم خود را از این خطر نترساند، و «محتوای ترس‌آور» ننویسد و نگوید؟!

در این شرایط دهشتناکی که گرگ‌ها گله‌ایی [3] ، از درون، از شمال و جنوب، باختر و خاور، کشور ما را مورد هجوم آشکار قرار داده‌اند، و کسانی به خیال « دفع اَفسد به فاسد »، خیانت به وطن، تمدن، فرهنگ، اندیشه، ثروت و... ایرانی را، به عادی‌ترین عمل سیاسی، تبدیل کرده اند، و در حالی که اسراییل دل در گرو تجزیه ایران دارد، و از آسمان بر دانشمندان، نظامیان، سرمایه علمی، زیرساخت دفاعی و... کشور بمب می‌ریزد، کسانی از کارساز بودن هجوم خارجی او را، برای تغییر در ترتیبات سیاسی و حاکمیتی کشور استقبال کرده، آزادی ایران را برون سپاری کرده و بلکه تجاوز خارجی را تجویز می‌کنند، و دشمن را بر ریختن بمب‌های بیشتر بر سر دانشمندان، مدافعان و سازندگان وطن جسورتر می‌کنند، در چنین تفرق و شکافی که بین مردم ایران افتاده است، چطور می‌توان از گل و بلبل نوشت، تا «محتوای ترس‌آوری» نشود؟! وقتی دست به دامن دشمن شدن، از مجاهدین خلق، به سلطنت طلبان ملیگرا نیز سرایت کرده است، چگونه این گسترش خیانت به وطن را می‌توان به فال نیک گرفت، و مردم را از آینده دهشتناک تجزیه، و ویران شدن استقلال و زیرساخت ایران نترساند.

و یا در مقابل، وقتی کسانی مادام العمر، حتی با شکست‌های پی در پی، حاکمیت بر تصمیمات اساسی کشور را از آن خود دانسته، کار را رها نمی‌کنند تا منجیانی از دل این مردم، کشتی توفان زده‌ی ایران را به ساحل نجات برند، و بر عکس هر روز ارکان جمهوریت، و دخالت این مردم در سرنوشت خود (برگزاری رفراندم، انتخابات آزاد، مجلس پر از فضائل ملت، ریاست جمهوری سیاستمدار و کاردان، شجاع و واجد قدرت قانونی و درخور، رسانه‌های مستقل و آزاد جمعی و...) را به هیچ تبدیل کرده، و راه را بر هرگونه اصلاح، تغییر و تحول از طریق فعالیت مدنی بسته، سد کرده‌، تا این چنین ایرانیان را مجبور به دست بدامن شدن به هر متجاوزی مثل صدام حسین، بنیامین نتانیاهو و... کنند و...، کدام ایرانی می‌تواند ترس خود از این شرایط دهشتناک را، در دل خود دفن کند، و سکوت کند و طوری سخن گوید که مراقب باشد « ایجاد انعکاس خسارت ذهنی » برای کسی نشود؟!

و خاطر کسانی مکدر نشود که بدانند، اماراتی‌ها به عنوان کسانی که به خاک کشورمان چشم طمع دارند، تلاش گسترده‌ایی آغاز کرده‌اند تا از ما خاک جدا کنند. انذار و هشدار به ملتی که خاک‌شان، سرزمین‌شان، فرهنگ‌شان، اقتصادشان، ثروت‌شان، حیثیت‌شان، تمدن‌شان، محیط زیست‌شان، آب‌ و هوای‌شان، دارایی‌شان، ناموس‌شان و... در معرض چنین خطرات بزرگی است، کار ناشایستی است؟! که مارا بر آن دارد که قانون بنویسیم، و برای چنین انذار کنندگانی، به جرم ترس آفرینی (و به واقع بیدارگری و..)، ده تا پانزده سال زندان در نظر بگیریم؟!

 طراح چنین قانونی، تصویب کننده این قانونِ پر از سوراخ و ابهام، با قابلیت تفسیر به رای بسیار و... چقدر باید نافهم باشد، که در این شرایط خطر، این چنین دست فعالان سیاسی، فرهنگی و اجتماعی کشور را، با این نوع قوانین بی در و پیکر که هر مُغرض و یا مفسرِ قانونی می‌تواند هر سخنی را شامل یکی از واژه های بی در و پیکر آن دانسته، محتوایی ترس آور تلقی، و آنرا باعث «ایجاد انعکاس خسارت ذهنی» ارزیابی، و کوه‌های محکم بیدارگر صحنه اجتماع را به خاموشی بَرَد.

وقتی کشور در چنان بحران تحریمی گرفتار شده است که به اندازه چند جنگ خسارتبار «هشت ساله» با رژیم بعث عراق، در خسارت و بدبختی افتاده، و مردم را زیر بار گرانِ خود له می‌کند، کدام فعال سیاسی و اجتماعی می‌تواند سکوت کند، و نظاره‌گر آب رفتن ثروت، عزت و جایگاه ایران و ایرانیان در سطح جهان باشد، و آنان را از خطری که انتظارشان را می‌کشد، آگاه نکند؟!

وقتیکه « ضرر و زیان مردم در ۲۰ سال تحریم، ۸ برابرِ ۸ سال جنگ تحمیلی با عراق است یعنی ۶۴ سال جنگ! » [4] ، در میان گذاشتن چنین حقیقت ترس‌آوری با مردمی که نمی‌دانند از کجا می‌خورند، آیا ده تا پانزده سال زندان باید برای گوینده‌اش به دنبال داشته باشد؟! اگر برای گوینده این حقیقت، اینقدر زندان لازم است، پس برای بانیان و به وجود آورندگان چنین شرایطی چه تنبیهی باید در نظر گرفت؟! آنان که قطعنامه‌های تحریمی را «کاغذپاره» ارزیابی کردند، و گفتند: « آنقدر قطعنامه بدهيد تا قطعنامه‌‌دان شما پاره شود!»

او و آورندگانِ امثالِ او در سیستم نادان‌پرور حاکمیتی، ناشی از فیلترینگ خسارتبار نظارت استصوابی شورای نگهبان، که چنین روسای جمهور، و چنین مجالسی را بر گُرده این ملت سوار کرد و می‌کند، چقدر باید تنبیه شوند؟ که نمی‌دانستند که «قطعنامه‌دانِ» آنان که با آگاهی از اقدام سیاسی - اقتصادی، در سیستم بین الملل عمل می‌کنند، پاره نمی‌شود، بلکه این کمر ایران و ایرانیان است که خواهد شکست، و زیر خروارها قطعنامه تحریمی، که هر کدام ایران و ایرانیان از دسترسی به یکی از حقوق خود محروم می‌کند.

و کارشناسان آگاهی هستند که این ترس را به جان ایرانیان بیندازند که چه نشسته‌اید، در قرنی که متعلق به ملل آسیایی است، و «40 تریلیون، از اقتصاد 95 تریلیون دلاری جهان، به ملل پیشرو آسیایی رسیده است»، و ایرانیان (به عنوان یک ملت زنده و پابرجا در هزاره‌های متوالی)، تنها یک درصد از این سهم آسیایی را از آن خود کرده‌اند، و «در زمره کشورهای فقیر آسیا» [5] هستند، و رقبای ایران با فاصله بسیار، پیش می‌تازند! آیا گفتن چنین سخن ترس‌ و دلهره‌آوری، ده تا پانزده سال زندان دارد؟! در حالی که سازندگان این وضع، در رسانه‌ها یاوه سرایی‌های خود را همچنان دارند، و در ساختارهای مهم حاکمیتی جولان می‌دهند؟!

چنین مجلسی، تمام سابقه و بازتاب و نتایجِ برخورد انقلابی! با رسانه‌های تصویری، صدا و اینترنتی، از جمله، ممنوعیت دستگاه ویدئو، ممنوعیت دیش‌های ماهواره‌ایی تلویزیونی، فیلترینگ شبکه‌های اجتماعی، اینترنت و... را به فراموشی سپرده، بدون این که به روی مبارک خود بیاورند، که از این همه قوانین غیرقابل اجرا، و بی‌فایده‌ی محدود کننده ارتباطات مردم با شبکه‌های جهانی رسانه، تنها قوانین شرم‌آوری مانده است که در تاریخ قانونگذاری ایران باقی خواهند ماند، و مایه عبرت، و مثالِ حرکت غیر علمیِ صادرکنندگان چنین قوانینی خواهند بود، کسانی که با بیل و کلنگ جلوی سیل فن آوری و پیشرفت ایستادند، پیشاپیش شکست خورده‌اند و...، اما باز بدون توجه به این سابقه خسارتبار قانونگذاری در ایران، باز قانون می‌نویسند که : « استفاده یا حمل استارلینک برای استفاده شخصی ممنوع و مستوجب حبس بیش از شش ماه تا دو سال است.» و سلسله ایی از اشتباهات تکراری، باز تکرار می‌شود، تا این مردم هر موقع واژه انقلابی، قانون انقلابی، عمل انقلابی، مجلس انقلابی و.. را شنیدند، آنرا با نافهمی، بی سیاستی و... قرین ببینند

هر دم از این باغ بری می‌رسد    تازه تر از تازه تری می‌رسد

جامعه ایی در پرتگاه های خطر،

در نوک قله‌های هولناک، که به خود مشغولش می‌کنند

تهران - پنج شنبه، 17 مهرماه 1404 برابر با 9 اکتبر 2025

[1] - شکست گازی از قطر و شکست نفتی از عراق (مجید مرادی)  

«وزیر نفت عراق: برنامه‌ریزی کرده‌ایم تولید نفت خود را امسال به ۵.۵ میلیون بشکه برسانیم و ۲۸ شرکت آمریکایی در حوزه انرژی در عراق فعالیت می‌کنند. روزی که تیم ملی فوتبال ایران از قطر شکست خورد نوشتم شکست از قطر در میدان بازی مهم نیست، شکست در میدان گازی مهم است.در میدان‌های گازی مشترک از قطر شکست خوردیم و در میدان‌های نفتی مشترک از عراق شکست خوردیم. میزان تولید و صدور نفت عراق هم از ایران پیشی گرفته است. قدرت تولید ایران به سبب امتناع شرکت‌ها از سرمایه‌گذاری در ایران مرتب در حال کاهش است. شعار استکبارستیزی و شکست دادن استکبار به شکست خوردن از همسایه‌ها انجامیده است. ویترین شکست‌های ما کامل است. از شکست گازی و شکست فضای مجازی (فیلترینگ) و شکست نفتی و شکست ارضی ناشی از فرونشست زمین و بی آبی و بد هوایی و شکست ارزی و...»

[2] - اداره ایران به واقع شبیه یک کاریکاتور شده است (حامد پاک طینت)

«مدیر عامل بانک آینده» بعنوان سخنران همایشی در دانشگاه علامه دعوت شده و گفته " اقتصاد کشور باید دست افراد عاقل باشد!!." تصور کنید مدیر عامل بانکی که ۴۵۰ هزار میلیارد تومان زیان کرده و ۳۰۰ هزار میلیارد تومان بدهی به بانک مرکزی بالا آورده و ۱۳۰ هزار میلیارد تومان به ۶۱ نفر بدون وثیقه کافی وام داده که وصول نشده، گفته اقتصاد کشور باید دست افراد عاقل باشد! زیان بانک آینده معادل ۴۰ مریخ نورد ناسا است، معادل ۲۵ برابر هزینه ساخت پالایشگاه ستاره خلیج فارس یعنی پرافتخارترین و ارزآورترین پالایشگاه ایران؛  آنهم در روزگاری که در یک میلیارد دلارمان مانده ایم. بدهی بانک اینده از کل بودجه عمرانی کشور بیشتر است، با این بدهی میشد ۱۴۰ بیمارستان فوق تخصصی در کشور ساخت، میشد تمام مسیر تهران، مشهد، شیراز، تبریز، اهواز ، اصفهان را شبکه ریلی کرد. بی ربط هم نگفته، طفلکی خواسته طعنه ای بزند!»

[3] - وزرای خارجه اتحادیه اروپا و شورای همکاری خلیج فارس در پایان بیست و نهمین نشست خود در روز دوشنبه ۶ اکتبر (۱۴ مهر) با صدور بیانیه‌ای مشترک، ایران را به «اشغال جزایر تنب بزرگ و تنب کوچک و ابوموسی» متهم کرده و از تهران خواستند تا «توسعه برنامه‌های پهپادی و هسته‌ای» خود را متوقف کند.

[4] - سعید شریعتی: «مردم کارنامه را می‌بینند؛ جی.دی.پی (GDP) ما در سال ۱۳۸۴، ۳۰۰ میلیارد دلار بود؛ باید امسال میشد ۱۳۰۰ میلیارد دلار، اما الان خیلی که دست بالا میگیرند ۴۵۰ میلیارد دلار هستیم. نزدیک به ۳ هزار میلیارد دلار خسارت دیدیم، خسارت جنگ ۸ ساله‌ی ایران و عراق در بهترین برآورد ۴۰۰ میلیارد دلار بود.»

[5] - آیا ایران قرن 21 را هم از دست می دهد؟  (صلاح الدین خدیو)

سهم آسیا از اقتصاد 95 تریلیون دلاری جهان به چهل تریلیون دلار رسید. عددی که بیانگر خیز بلند قارەی کهن برای جبران عقب ماندگی های دو قرن اخیر است. شوربختانه سهم ایران از این چلچلە، تنها یک درصد است. سهمی ناچیز برای مرد بیمار قاره! به یقین اگر تحریم ها و فساد و سوء مدیریت زایدالوصف نبود، ایران می بایست در جایگاە پنج کشور اول آسیا جا خوش می کرد نه کنار عراق و پاکستان که هر دو با معضل بی ثباتی سیاسی و دولت شکننده و ضعیف دست به گریبانند. قرن نوزدهم، قرن اروپائیان بود، بدین معنا که راه و رسم غربی را جهانشمول و جهان عقب افتاده را مستعمره یا نیمه مستعمرەی خود نمود.  قرن بیستم اما به نام ایالات متحدە تمام شد و با آمریکایی شدن تمام مظاهر زندگی اجتماعی مترادف گردید. ظاهرا حالا دوباره نوبت آسیا شده است. به گزارش صندوق بین المللی پول سه کشور چین، ژاپن و هند جمعا، 66 درصد از اقتصاد آسیا را به خود اختصاص داده اند. بعد از چین، ژاپن و هند، کشورهای کره جنوبی و اندونزی به ترتیب  با 1.9 و 1.4 تریلیون دلار در رتبه های بعدی اند. این 5 کشور  حدود 74 درصد اقتصاد آسیا را دارند. بعد از آنها ترکیه با اقتصادی به حجم 1.3 تریلیون دلار به قدرت ششم آسیا بدل شده است. عربستان با 1.1 تریلیون دلار در رده هفتم قرار دارد و تایوان و امارات و سنگاپور هم در رده های بعدی هستند. این 10 کشور، سرجمع 85 درصد اقتصاد آسیا را در دست دارند. بقیه کشورهای آسیا روی هم رفته تنها 15 درصد از اقتصاد قاره کهن را دارند. ایران با 434 میلیارد دلار در زمره کشورهای فقیر آسیاست. پیچ خوردن در چرخەی معیوب تاریخ. همانگونه که گفته شد، ایران در کنار سایر کشورهای آسیایی پس از آنکه قرن نوزده و تحولات شتابان اقتصادی، سیاسی و فناوری آن را از کف داد، به کشوری ضعیف و توسری خور تبدیل شد. به جرات می توان گفت سرتاسر قرن بیست در تکاپوی گذر از وضع موجود و جبران مافات سدەی نوزده گذشت. دو انقلاب بزرگ - مشروطه و 1357 - و دو جنبش اصلاحی ملی شدن نفت و اصلاحات دوم خرداد، کوشش هایی عمدتا ناکام در این راه بودند. تقریبا هیچ کشور کهن و مهمی را نمی توان یافت که دو قرن پیاپی زمان را تلف کرده باشد. از این نگاه، ایران یک نمونەی فاجعه بار است. چین و هند نهایتا پس از یک قرن جایگاه اقتصادی پیشین را بازیافته و سهم شایستەی خویش را از جهان کنونی گرفتند. کشورهای اقماری جهان چینی سدەهای میانی نظیر ژاپن، کره و تایوان حتی سر و گردنی بالاتر از جهان غربی ایستادەاند کە زمانی پیشگام مدرن سازی جهان بود. این را تولید ناخالص سرانەی فوق العادەی آنها می گوید که مفهومی کیفی تر از تولید ناخالص داخلی است و مستقیما سطح رفاه و آسودگی جمعیت را دست نشان می کند. کشورهای مسلمان ترکیه، عربستان، اندونزی، امارات و ...هم نمونه هایی از درک فرصت و کسب موفقیت هستند.چرا به اینجا رسیدیم؟ گزارش ها نشان می دهد که تحریم ها سالانه 120 میلیارد دلار به اقتصاد ایران آسیب می زند. این رقم را ضرب در یازده کنید تا به اندازەی اقتصاد ترکیه برسید. یعنی در ظرف یازده سال چیزی در حدود تولید ناخالص داخلی ترکیه از اقتصاد مفلوک ایران هدر می رود.بدتر از تحریم فساد ویرانگر است که به مرتبەی غارت منابع ملی رسیده است: از کوه و دریا و مرتع جنگل گرفته تا نفت و آب و آسمان، مغول وار دارد تاراج می شود.  بدتر از این، هنجارهای اخلاقی و اجتماعی و دینی است که به مقتضای اقتصاد سیاسی خالی از خیر عمومی و مصلحت جمعی شده است. در یک اقتصاد رفاقتی رانتیر، صدها نهاد بودجە خوار بدردنخور و هزاران بنگاه خصولتی شده، تنها گوشه هایی از مصرف بی بازگشت " ایران" به مثابەی زیستگاهی کهن بر و بومند

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn
 مصطفی مصطفوی

پست الکترونیکی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نظرات (9)

Rated 0 out of 5 based on 0 voters
This comment was minimized by the moderator on the site

وقتی رئیس مجلس، وکیل‌مدافع #کرملین می‌شود


محمدباقرقالیباف امروز (یکشنبه) در صحن علنی مجلس جلوه تازه ای از زانو زدن در مقابل کرملین را در سیاست ایران ترسیم کرد که کمتر سابقه داشته است.

او با بیان اینکه «لازم می‌دانم انتقاد صریح خود را به مواضع رئیس جمهور و وزیر خارجه‌ اسبق‌مان اعلام کنم» گفت: «آنها دقیقاً در شرایطی که مسیر همکاری های راهبردی ما با کشور روسیه در حال پیشرفت است، با مواضع خود به این مسیر لطمه زدند»

سئوال این است که مگر قبلا مسیر همکاری با این کشور فراهم نبود؟ مگر شما خودتان در زمستان 99 با فشار و تلاش خودتان را در سرمای زمستان به مسکو نرساندید تا شاید انتخابات 1400 را پیروز شوید اما به نتیجه ای نرسیدید؟

مگر شما همان کسی نیستید که بعد از آن سفر معتقد بودید مسیر همکاریها با مسکو وارد مرحله ای جدید شده و مشاور ارشدتان نگفته بود: «روابط با روسیه به قبل و بعد از این سفر تقسیم می شود»

به فرض که بخشی از سیاستمداران ایرانی به قبله‌ برخی دیگر، یعنی مسکو، انتقادی وارد کرده باشند، آیا رواست که بدون شرم و خجالت در نقش وکیل مدافع کرملین وارد شوید؟

با این حال قالیباف، در حالی که به روحانی و ظریف انتقاد می کرد و این انتقاد با شعارهای «مرگ بر ظریف» و «مرگ بر روحانی» از سوی نمایندگان همیشه در صحنه حمایت می‌شد، از برجام که تا دیروز «خسارت» بود، حمایت کرد و به آن استناد نمود.

او مدعی شد که «براساس بند ۸ قطعنامه‌ ۲۲۳۱، با پذیرش رسمی‌ حق غنی‌سازی، پرونده‌ هسته‌ای ایران از دستور کار شورای امنیت خارج شده است» آیا قالیباف خبر دارد که بند 8 از قطعنامه 2231 همان قطعنامه ای است که در برجام نوشته شده بود؟

گر برجام خسارت است، چرا مدام به آن استناد می کنید؟ اگر برجام خسارت است چرا اجازه نمی دهید لاشه آن که می‌گفتید، متعفن است دفن شود؟

واقعیت این است که جریان اصولگرایی و انقلابی، ضمن فحاشی به برجام در داخل، در عمل نشان داد که توانایی نوشتن حتی یک خط توافق را ندارند و به ناچار خودشان را به برجامی که فحاشی می‌کنند، متصل می‌کنند/امتداد

This comment was minimized by the moderator on the site

خیالتان آسوده!

در حالی که کشور در شرایط سخت و بحرانی پس از جنگ ۱۲روزه و بازگشت تحریم‌ها به سر می‌برد، و امنیت ملی و تمامیت ارضی مورد تهدید قرار گرفته است، به جای مدیریت بحران و دوری از هرگونه نزاع، متاسفانه دو اقدام غیرمنطقی توسط تندروها از یک سو و رئیس مجلس از سوی دیگر، جامعه را با التهاب و نگرانی بیشتر روبرو کرد!

تندروها، برغم مصوبه شورای عالی امنیت ملی و تصمیم سران قوا برای توقف اجرایی شدن قانون موسوم به حجاب و عفاف، راسا وارد عمل شده و به مردم در داخل پیام می‌دهند، به تنظیمات کارخانه باز خواهیم گشت، خیالتان راحت!
یعنی حجاب اجباری را اجرا می‌کنیم!
بدون اینکه به تبعات اجتماعی و سیاسی چنین اقدام خودسرانه ای توجه کنند.

از دیگر سو، باقر قالیباف، با ادعایی بدون سند، روحانی و ظریف را به دامن زدن بر فضای ضد روسی و حرکت بر خلاف سیاست‌های کلان کشور متهم کرد. یعنی به نوعی غیرمستقیم،‌ ضمن دفاع از همسایه شمالی به آنان پیام داد که سیستم در مقابل غربگرایان ضد روسیه خواهد ایستاد، خیالتان آسوده....!

اینها فقط دو نمونه از رفتارهای ضد انسجام ملی است، اما عاملان آن، با فرافکنی، به دنبال مقصر و دشمن می‌گردند!

بهرام_گل‌زاده

This comment was minimized by the moderator on the site

استعفانامهٔ دسته‌جمعی اکثر اعضای هیئت‌رئیسه و جمعی از اعضای جبهه اصلاحات شهرستان آمل

بنام خداوند حق و حقیقت

مردم شریف و آگاه شهرستان آمل؛

ما جمعی از فعالان و پیشگامان اصلاحات راستین؛ روزی با ایمان به عدالت، صداقت و شایسته‌سالاری برای خدمتی صادقانه برخاستیم. اما امروز، با دلی اندوهگین شهادت می‌دهیم که آرمان‌های پاک اصلاح‌طلبی در آمل، قربانی لابی‌ها، دخالت‌های غیرقانونی و انحصارطلبی‌های پنهان گردیده است.

✓از بدعهدی مسئولان استانی در انتصاب مدیران با عدم تخصص‌گرایی و شایسته‌سالاری گرفته،
✓تا نفوذ و فشارهای فراقانونی و مغایر با اصل تفکیک قوای نمایندهٔ شهرستان برای تسلط بر مدیریت‌های محلی و احاطه‌اش بر شهرستان «جهت برنامه‌ریزی و مهره‌چینی در ادارات و...!!!، تا رسیدن مجدد به صندلی مجلس در انتخابات بعدی و بی‌رقیب بودن در این زمینه.»
✓از دخالت‌های محفلی افرادی که از سال ۷۶ تاکنون با سیطره‌ای پدرخوانده‌گونه به سبکی ارباب-رعیتی، و انحصارطلبی منفعت‌طلبانهٔ شهر و اصول و اصلاحش...!، عمده مناصب را به نفع خود و حلقه نزدیکان سامان دادند،
✓تا تحمیل فرمانداری غیر بومی و بدون سابقهٔ اجرایی و اداری بر شهرستان؛
همه و همه گواه فاصله گرفتن از روح اصلاح‌طلبی، قانون و عدالت است.

آمل؛ دیار فرهنگ و تمدن، گرفتار باندبازی و محفل‌گرایی شده است؛ جریانی که به نام اصلاحات اما به کام قدرت و منافع شخصی عمل می‌کند.
این دخالت‌ها، آشکارا ناقض اصول متعدد قانون اساسی و مواد قانونی ناظر بر شایسته‌سالاری و منع نفوذ سیاسی در انتصابات است.

متأسفانه، نهاد عالی دولت در استان نیز با بدعهدی و حمایت از این فرایند معیوب، در تداوم این بی‌عدالتی‌ها و ناکارآمدی‌ها مشارکت موثر داشته است.

ما کنشگران اصلاح‌طلب، بر اساس وجدان شهروندی و با استناد به قوانین جاری کشور، اعلام می‌داریم:
در برابر این انحصار و فساد نوپدید، سکوت روا نیست.
اصلاحات واقعی یعنی ایستادن در برابر کژراهه‌ها و بیراهه‌ها، حتی اگر به قیمت کنار رفتن از مناصب باشد.

ازاین‌رو، در اعتراض به نقض شایسته‌سالاری، تبعیضات محفلی و دخالت‌های غیرقانونی برآمده از «زر و زور و تزویر»، استعفای دسته‌جمعی خود را از جبهه اصلاحات شهرستان آمل اعلام می‌نماییم.

این استعفا نشانهٔ خستگی نیست، بلکه فریاد شرافت و اعتراض به انحراف از مسیر اصلاحات است.
ما می‌رویم تا، ریشه های دروغ و نفاق و نیرنگ را از این دیار دیرین برکنیم.

« والسلام علی من اتبع الهدی »

اکثر هیئت‌رئیسه و جمعی از اعضای جبهه اصلاحات شهرستان آمل
علی‌اصغر رستم‌زاده (رئیس)
سیدحسن بابایی (نائب رئیس)
رضاعلی قربانی (دبیر)
نصرت‌اله یداللهی (کمیته بخش و روستا)
رحمت‌اله تقی‌پور (عضو جبهه)
هاشم امیرصادقی (عضو جبهه)
وحید ولایی (عضو جبهه)
سیروس عباس‌زاده (عضو جبهه)
سیده‌زهرا فاضلی (عضو جبهه)


رونوشت جهت اطلاع و پیگیری قانونی:
-ریاست محترم‌جمهوری اسلامی ایران
-استانداری مازندران
-رئیس جبهه اصلاحات ایران و مازندران
-سازمان بازرسی کل کشور
-کمیسیون اصل ۹۰ مجلس شورای اسلامی
-هیأت نظارت بر رفتار نمایندگان
-رسانه‌ها و نهادهای مدنی کشور

This comment was minimized by the moderator on the site

تیر خلاص بر پیکر اصلاح طلبی
مرضیه حاجی هاشمی

یک لایحه قضایی با عنوان «لایحه مقابله با انتشار محتوای خبری خلاف واقع در فضای مجازی» که توسط «قوه قضاییه» تدوین شده است و دولت به لحاظ قانونی در صورتی که مخالفتی با آن داشت، می‌توانست آن را از دستور کار خارج یا تغییرات اساسی در آن اعمال کند، توسط هیئت دولت «پزشکیان» با قید دو فوریت تصویب شد و رئیس جمهور آن را به مجلس تقدیم کرد.

پس از سخنان عارف درباره ضرورت «اینترنت ملی» و اشارات سخنگوی دولت به «اینترنت طبقاتی» این اقدام نشان می‌دهد، عملکرد «دولت وفاق» پس از یک سال، نفاق آشکاری نسبت به وعده‌های انتخاباتی حداقل در زمینه اینترنت و فضای مجازی داشته است. چرا دولتی که اصلاح طلبان بر سر کار آورده اند، چنین آشکارا برخلاف ادعای همیشگی اصلاح طلبان در زمینه اینترنت آزاد و آزادی بیان عمل می‌کند و تیر خلاص بر تن زخم خورده و نیمه جان آن می‌نشاند؟

مجازات‌های سنگین برای نشر یا بازنشر محتوای خلاف واقع در حالی که مشخص نیست، مرجع و معیار تشخیص واقع و خلاف واقع کیست و چیست، مصداق بارز نقض حقوق شهروندی است. واقع و واقعیت کدام است، در حالی که جامعه آگاه است، واقعیت به طور سیستماتیک، پنهان و حتی در بسیاری موارد، وارونه جلوه داده می‌شود؟ آیا واقعیت همان است که صدای و سیما، رسانه قدرت حاکم، تعیین و منتشر می کند یا رسانه های نظامیان؟ آیا مرجع یا رسانه مستقلی وجود دارد که معیار واقعیت باشد؟

وقتی محتوا در ماده یک این لایحه، چنان گسترده تعریف شده که شامل حتی حوزه‌های تخصصی است که باید در اختیار متخصصان و کارشناسان و صاحب نظران مستقل از قدرت باشد، آیا این به معنای نابودی عرصه‌هایی نیست که صدای آنها می‌تواند معیار کج‌روی سیاستگذار و خطاهای نظام حکمرانی در مدیریت تخصصی حوزه‌های مختلف از اقتصاد و سیاست گرفته تا محیط زیست، سلامت، صنعت و غیره باشد؟ و این در حالی است که این محتوا به گونه‌ای تعریف شده که تمام حوزه‌های حکمرانی و نهادهای وابسته و مقامات حکومتی را نیز شامل می‌شود.

بر اساس ماده یک این لایحه «هرگونه داده یا اطلاعات خبری دیجیتالی که اثرگذار بر امور امنیتی و دفاعی، سیاسی و اداری، اقتصادی و بازرگانی، صنعتی و فناوری، فرهنگی و اجتماعی، سلامت و رفاه، آموزش و پژوهش، حقوقی و قضایی باشد، در هر قالبی اعم از خبر، گزارش، سند، مستند، تجربه شخصی، نقل قول صریح یا ضمنی از دیگری پیرامون مصوبات، تصمیمات و اقدامات نهادهای حاکمیتی یا وابسته به حاکمیت و اظهارات مقامات و مسئولان آنها باشد، محتوا تلقی می‌شود».

این تعریف گسترده از محتوا و در ادامه، موارد دیگر این لایحه، جز به جز مانند بسیاری از قوانین، قابلیت تفسیر بسیار فراخی دارد و موجبات بسیاری از برخوردهای قضایی؛ حتی با شهروندان عادی و بستن دهان اندک، منتقدان دلسوز داخلی را فراهم می‌کند. اگر دولت پزشکیان این لایحه را استرداد نکند، به طور حتم چنانکه گفته شد؛ نه تنها تیر خلاص بر بدن نحیف آزادی بیان در جامعه ایران که تیر خلاص بر پیکر اصلاح طلبی فرو افتاده در عرصه سیاسی و مدنی جامعه ایران است.

This comment was minimized by the moderator on the site

یادآوری با طعم تلخ!
دکتر لطیف پدرام
این گفتگو متعلق به شش و نیم سال قبل(۲۰۱۹) از امروز است. وقتی که این مصاحبه پخش شد یک عده از «خدمه‌های ارگ و سپیدار» که حالا پیشمرگه‌های دوستی با «پاکستان عزیز»! شده‌اند، مثل مور و ملخ به جانم افتادند و چه دشنام‌هایی که نثارم نکردند! فرمودند، پدرام برخلاف سیاست استادربانی به خصوص قهرمان‌ملی شهیدمسعود گپ زده است؛ دوستی با پاکستان خیانت است و در این مبارزه و دشمنی با پاکستان الگوی ما احمدشاه‌مسعود است و تمام. آن زمان
که قدرت در دست استادربانی و فرمانده‌مسعود بود و مثلا می‌شد پنجاه-پنجاه چانه‌زنی کرد نکردند؛

-به دستور یک عده از سران تاجیک در عصر جمهوریت به سفارت پاکستان حمله کردند تا سفارت را آتش بزنند؛ و حالا که چیزی جز دست شکسته در آستین نمانده است، دیر و ناوقت به اسلام‌آباد مراجعه کرده‌اند. فراموش نکنید پاکستان و هر کشور دیگر به جریان شکست‌خورده و آن هم چاپلوس احترام نمی‌گذارد. به چاپلوسی‌های شهبازشریف نگاه کنید که چگونه رسوای عام و خاص شد حتا در رسانه‌های پاکستان.
-فراموش نکنم که ما در سفر اسلام‌آباد بعد از سقوط کابل، تجربه‌ی تلخی داشتیم، اگر عرف مهمان‌نوازی نمی‌بود پاکستانی‌ها حتا یک پیاله چای هم برای رهبران کابل نمی‌دادند.
-یک عده اظهار لحیه میفرمایند: این جنگ، جنگ مردم ما نیست! واقعا درست است؟ لااقل این را بپذیرید که جنگ در کابل در واقع جنگ در افغانستان/خراسان یعنی در سرزمین ما است و ما را متاثر می‌سازد. همین حالا ده‌ها تن از فرزندان رودابه و مهراب‌کابلی، زنان و کودکان خراسان‌زمین کشته و زخمی در بیمارستان‌های کابل افتاده‌اند! این ها هم به شما ربطی ندارند؟ این‌ها که ‌ط‌الب نبودند. حتا اگر از قوم افغان باشند مگر چنین نیست که میگوییم در حوزه‌ی تمدن خراسانی همه‌ی اقوام سهیم اند؟
-چندی پیش در هفته‌ی شهید، جناب شیخ‌الحدیث فرمودند: مقدمات سقوط ط‌البان فراهم شده است به زودی به کابل بر می‌گردیم؛ و شماری هم گفتند انار را در قندهار نوش‌جان می‌کنیم… لابد دل به همین تجاوز پاکستانی‌ها بسته بودند، یعنی سوار بر تانک‌های ارتش پاکستان وارد ارگ می‌شوند!
-این شعار که این جنگ، جنگ مردم افغانستان نیست، از شاهزاده رضاپهلوی و عوامل رژیم صهیونیستی در حمله بر ایران وام گرفته شده است. بهتر بود رفرنس آن را می‌دادید؛ همان شعاری که مسلمان و غیرمسلمان ایرانی و هر وطن‌پرست ایرانی آن را محکوم کرد.
-ما با رژیم ط‌البان مخالف هستیم اما هر نوع براندازی را از وظایف مردم افغانستان/خراسان می‌دانیم نه پاکستانی‌ها و آمریکایی‌ها و هر قدرت خارجی دیگر.
یک بار دیگر در عین تاکید بر داشتن روابط خوب با همه‌ی همسایه‌ها و منجمله پاکستان، حمله ارتش پاکستان بر سرزمین مان را تجاوز میدانیم و محکوم می‌کنیم، چرا؟ برای این که ما خود را صاحب این سرزمین میدانیم و جنگ و صلح آن‌ را مسائل خودمان میدانیم و نسبت به آن احساس مسوولیت می‌کنیم.
انزجار و نفرت نسبت به رژیم مستبد ط‌البان نباید ما را در غرقاب خیانت و نوکری به بیگانگان فروافکند. نیز باید از نظر علمی متوجه باشیم که از سیاست هویت، ایدیولوژی نسازیم

Dr. Latif Pedram @LatifPedram

This comment was minimized by the moderator on the site

اهمیت برجام_فاجعه‌بار در پنج پاراگراف!

نتانیاهو: برجام فاجعه‌بار بود! ترامپ: اوباما برجام فاجعه‌بار را امضاء کرد!.
رییس دولت اسراییل در حضور ترامپ: از ترامپ به خاطر خارج شدن از توافق فاجعه بار برجام متشکرم

پاسخ ترامپ: اوباما از اسرائیل متنفر بود، برجام فاجعه بار را امضا کرد.

نتانیاهو با همه توانش نتوانست مانع امضا برجام شود ولی من از آن خارج شدم

مشکلات اسرائیل از وقتی شروع شد که برجام امضا شد

حال، تندروهای داخلی مخالف برجام، مجلسی‌هایی که با افتخار برجام را آتش زدند و تصویر آن را جهانی ساختند!

جریانهای مشکوکی که امضای برجام را خیانت، روحانی و ظریف و تیم مذاکره‌کننده را خائن خوانده و برخی نیز به افرادی از این تیم، اتهام جاسوسی وارد کردند!

آنانی که تحریم‌ها را کاغذپاره نامیدند و مذاکره را به استهزاء گرفتند. همچنین، آنانی که به مذاکره اعتقادی نداشتند و آن را خیانت می‌خواندند، و به عوض هنرشان این بود که در پشت میز مذاکره که بیانیه می‌خواندند، کلاس فلسفه برای طرف های مذاکره می گذاشتند...! و نتیجه آن، چیزی جز قطعنامه‌های تحریمی شورای امنیت سازمان ملل نبود!

همچنین کاسبان تحریم و الیگارشی که از قِبَل تحریم‌ها به نان و نوایی رسیدند و هنوز هم برجام را ....

همه این پنج پاراگراف بالا را بخوانند، و پاسخ دهند که چرا نتانیاهو و ترامپ، به دنبال به شکست کشاندن برجامی بودند که آن را "برجام فاجعه‌بار" می‌دانستند!

چرا برجامی که از نظر دشمنان فاجعه‌بار بود را آتش زدید؟!

بهرام_گل‌زاده

This comment was minimized by the moderator on the site

تذکر برهانی، حقوقدان و استاد دانشگاه به مجلس؛ قانون گذاری با عقده گشایی از اینترنت آزاد فرق دارد

در وسط قانون تشدید مجازات جاسوسی و همکاری با برخی دولت‌ها، ⁧ استارلینک⁩ چه گناهی کرده بود که ممنوع شد و مجازات حبس تا اعدام برای استفاده‌ و حمل و نگهداری‌اش تعیین کردند؟

‏قانونگذاری با عقده‌گشایی از ⁧ اینترنت⁩ آزاد فرق دارد. از مبارزه با ⁧ ماهواره⁩ درس نگرفتند.

This comment was minimized by the moderator on the site

نزاع بر سر کرسنت

‏یک «کرسنت» آشکار شد و ده‌ها «کرسنت» دیگر را در پستوی سیاست پنهان کردند و از ذهن‌ها زدودند

‏عبداله_باباخانی، کارشناس انرژی در یادداشتی تلگرامی نوشت:

‏اینکه امروز آرامکو ۲ هزار میلیارد دلار ارزش‌گذاری می‌شود و بورس ما تنها ۷۵ میلیارد دلار، چند «کرسنت» باید حساب شود؟

‏اینکه امروز برای تأمین حداقل نیازهای انرژی، به ۳۴ میلیارد دلار واردات انرژی نیاز داریم، چند «کرسنت» به‌حساب می‌آید؟

‏و اینکه سالانه ۵۴ میلیارد دلار انرژی به‌دلیل ضعف مدیریت از بین می‌رود، این یکی چند «کرسنت» محسوب می‌شود؟

‏داستان «کرسنت کوچکی» که این روزها بر سر پرونده‌اش دوباره جنگ درگرفته، تنها بهانه‌ای است برای آن‌که گروهی هنوز از مقبره‌ی یک قرارداد، منافعی زنده کنند.

‏وقتی کشوری نتواند مدیریت یکپارچه انرژی و صیانت از منافع ملی در این حوزه را برقرار کند، طبیعی است که منافع باندی و سلیقه‌ای جای منافع عمومی را بگیرد و نتیجه‌اش چیزی جز فرسایش سرمایه ملی نخواهد بود.

‏این نزاع‌های سیاسی و جنگ‌های نمایشی بیش از آنکه دردی از کشور دوا کند، دل مردم را می‌آزارد

This comment was minimized by the moderator on the site

گزارشی از اتفاقاتی که در نهایت احمدی‌نژاد را رئیس‌جمهور کرد تا تحریم‌هایی که او کاغذپاره نامید، آغاز شوند
.
روایت مصطفی_معین نامزد جبهه مشارکت و اصلاح‌طلبان، از انتخابات۸۴: به بهزاد نبوی در قم حمله کردند و او را به جوی آب انداختند، به رضا خاتمی و بعضی دوستان در یزد هم حمله کردند.

به ستاد انتخاباتی من در بوشهر کوکتل‌مولوتوف پرتاب کردند و یکی از نیروهای ما با ۸۰، ۹۰ درصد سوختگی، شهید شد.

در اهواز چند بمب منفجر شد و فضا را کاملا نظامی کردند.

در برازجان به سخنرانی من حمله کردند، شیشه‌ها را شکستند و شعارهای [مرگ بر] ضد ولایت فقیه دادند

هنوز نظری ثبت نشده است

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ثبت نظر به عنوان مهمان.
Rate this post:
پیوست ها (0 / 3)
Share Your Location
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظر اضافه کرد در خدایا باورم نمی شه که تو اهل ن...
باران نمی بارد چون عقل نمی بارد محسن وثوقی این روزها یکی از نمایندگان محترم مجلس فرموده‌اند که علت...
- یک نظر اضافه کرد در خدایا باورم نمی شه که تو اهل ن...
خشکسالی ایران نتیجه بی‌حجابی نیست، محصول خرافه‌پرستی سیاسی است باران نمی‌بارد چون ابر خشکیده است ن...