بیم تکرار شهریور 1320، و مسیر دشمنی با ایران
  •  

06 مهر 1404
Author :  
بمب هایی که دومینووار میریزند

اروپا با فعال کردن مکانیسم موسوم به «ماشه» [1]، میانه‌روی و تعادل اروپایی خود را به کناری نهاد، و با شلیک تیر آخر بر پیکر قرارداد هسته‌ای موسوم به «برجام» [2]، در کنار تندروهای راستگرای ویرانگری همچون نتانیاهو (و همکاران ایرانی او، در داخل ایران) قرار گرفت، و یک شلیک به صلح و تفاهم را، در پرونده خود ثبت کرد، و با این شلیک، در واقع بُروز و شکوهِ درایت دیپلماتیک، که در تاریخ سیاست خارجی ایران و جهان یک الگوی موفق بود را، مورد هدف قرار داده و به سیاست اصولی اروپایی خود خیانت کرد.

امریکای ترامپ نیز با زیاده‌خواهی قلدرمابانه خود، که در درخواستِ روشن رهبران امریکایی خود را نشان می‌دهد، که تسلیم بی قید و شرط، و خلع سلاح ایران از ساختار دفاع موشکی و... را دنبال می‌کند، ره به بیراهه خطرناکی می‌زند، که به ریگستان بی ثمری، در روابط ایران و غرب، پایان خواهد پذیرفت.

آنان ایرانِ خلع سلاح شده می‌خواهند، کشوری که در میانه باتلاق خاورمیانه، از تنهایی راهبردی همواره رنج برده و می‌برد، و باید وسیله دفاع از خود داشته باشد، تا از گزند غول‌های مخوفی همچون پان اسلامیست‌های تروریست و خون آشامی همچون داعش، طالبان و... در امان باشد، و مقابل توسعه طلبان نژادپرستی همچون پانترکیست‌ها، ملیگرایان عربی همچون صدام حسین و...، و فاشیست‌های قانون شکن، ترمز بریده‌ی مذهبی و ایدئولوژیکی همچون صهیونیست‌ها و.. از خود توان مقابله و حفاظت داشته باشد.

درخواست وانهادن هرچه توان دفاع و بازدارندگی و... از چنین موجودیت در معرض خطری، ایران را به ناکجا آباد نابودی و تجزیه می‌برد، و خواهد برد، و همراهان وطنی و غیروطنی، با چنین سیاستی، بدانند و شک نکنند که در مسیر دشمنی با ایران قدم برمی‌دارند، چه آنان که خود را در مقام شاه‌زادگی، با خادمان به وطنی همچون رضاشاه هم‌نژاد و در نتیجه ارث‌بر می‌دانند، رضاشاهی که آثار سازندگی او در ایران هنوز می‌درخشد، و 17 سال حاکمیت او، ایرانی ویران را در مسیر توسعه و پیشرفت انداخت و...،

و چه آنان که برایشان فرق نمی‌کند، صدام به آنان قدرت و حاکمیت دهد، یا نتانیاهو، قدرت را از دست هر دشمن کثیفی می‌پذیرند، و این لقمه کثیف برایشان همواره گوارا به نظر آمده است، و تنها به صندلی قدرت فکر می‌کنند و تصرف آن و...، آنان باید بدانند این دیگر بحث رژیم‌ و افراد و یا طبقات حاکم بر ایران نیست، که بگوییم چه کسانی باشند، و چه کسانی نباشند، سخن از خلع سلاح ایران است، همانگونه که بین محمد جولانی و بشار اسد برای‌ خلع سلاح کنندگانی از این دست، تفاوتی نبود، و بلکه در دولت دست‌نشانده محمد جولانی، که جایگزین دیکتاتور بعثی همچون بشار اسد شد، زیرساخت و تمامیت ارضی سوریه را، از زمان بشار اسد، بیشتر بمباران، خلع سلاح، و در معرض خطر قرار دادند.

برای ایران و ایرانیان که به عنوان جزیره تنهایی، همواره در معرض سلسله‌ای پر تعداد از تجاوزات تاریخی بوده، و از عواقب آن رنج برده، و آن را در روند تاریخی خود داشته است، و برای بقا همواره جنگیده است، بسیار بی منطق و زورگویانه است که سخن از خلع سلاح او گفته شود، و این به نفع غرب هم نیست که ایران را این چنین ضعیف کرده، آنرا به زور به دامن شرق (روسیه و چین) هل داده، و می‌دهند.

این یک اشتباه راهبردی از ناحیه غرب (امریکا و اروپا) است که زمام راهبری سیاست خود در خاورمیانه را به تندروهای راستگرای صهیونیستی همچون بنیامین نتانیاهو سپرده‌اند، کینه توزانی که تقابل تاکتیکی بین ج.ا.ایران و اسراییل، و همراهی تاکتیکی بین ج.ا.ایران و روسیه در بحث اوکراین را بهانه کرده، آنرا به یک رویارویی راهبردی تبدیل کرده‌، بندهای بین خود با ایران را، یک به یک پاره می‌کنند، و پیش می‌آیند، و در همراهی با نتانیاهو (که آبرویی برای انسانیت، برای اخلاق دینی، برای غرب لیبرال و... نگذاشته است)، اکنون به تقابل همه جانبه با ایران می‌اندیشند.

غرب در یک اشتباه بزرگ، یک صهیونیست ترمز بریده‌ایی همچون نتانیاهو را بر مقدرات اسراییل حاکم نگه داشت، و اجازه کشتار، تندروی و ویرانی بسیار به او داد، تا «کارهای کثیفی» را از طرف غرب انجام دهد، در اثر فعالیت‌های آتش به اختیار او، رشته‌های اتصال همکاران عرب امریکا، به غرب نیز یک به یک پاره شد و می‌شود، و آنان را نیز به دامن روسیه، چین و دیگر نقاط اتکایی به غیر از غرب هل داده و می‌دهد.

غرب با فراهم کردن امکانات برای تجاوز اسراییل به خاک ایران، جنگ‌های نیابتی را به جنگ رو در رو و مستقیم تبدیل کرد، و باعث رنجش خاطر شدید افکار عمومی مردم ایران گردید، مردمی که با وجود تبلیغات شدید ضدغربی، که شبانه روز از سوی ساختار رسانه‌ایی کشورمان نواخته و دنبال می‌شود، اما همچنان نظر مثبت به غرب، و فرهنگ و ساختار آن داشته، و این در جان و تن ایرانیان باقیست، و در مقایسه با فرهنگ و ساختار خشن و بی‌خدای شرق، همواره آنانرا ترجیح داده و می‌دهند، و همچنان غربی فکر می‌کنند تا شرق چپگرا، و... 

 تا آنجا که تمام طیف‌های متضاد فعال در دو سرِ پیوستار صحنه سیاست ایران، از اعضای شرقگرای حزب توده، یا چریک‌های چپگرای مسلح ضد فرهنگ و ایدئولوژی غرب در ایران گرفته، تا دیگران در آنسوی پیوستار فعالان سیاسی ایران، عملا غرب را به شرق ترجیح می‌دهند، همانانکه با مشاهده فضای تنگ داخلی، بعد از پیروزی انقلاب 57، برای خود، باز غرب را ملجا و پناه خود یافتند، و تشخیص دادند و انتخاب کردند، و آنرا برای سکونت خود برگزیدند، حال آنکه قاعدتا باید شرق را مناسب برای خود و اهل خود می‌دیدند، آنانکه وقتی بین انتخاب غرب و شرق برای پناه گرفتن گیر کردند، از راستگرایان تا چپگرایان، مذهبی و غیرمذهبی، دیندار و آتئیست، انقلابی و ضدانقلاب، روحانی و مُکلا و... همه اکثرا غرب را پذیرنده، مناسب خود و خانواده خود دیده و می‌بینند و...، از این روست که غرب نباید چنین پایگاه فکری و اجتماعی را با حرکات تندروهایی امثال نتانیاهو به باد دهد، و این موقعیت را به حراج گذاشته، ایران و ایرانیان را به زور به دامن شرق فراری و سوق دهد.  

در این روند گرچه رهبران فرصت سوز کشورمان نیز مقصرند، همان‌ها که بستگان خود را برای تحصیل و اقامت به غرب می‌فرستند، خود برای درمان و... راهی غربند، و... ولی در شعار که می‌شود، خود را ضد غربی معرفی کرده، برای ایران و ایرانیان هزینه‌های گزاف می‌سازند، آنان که تجاوز شرق به دیگر ملت‌ها و کشورها را شیرین، و حرکتی لازم و بخردانه و طبیعی ارزیابی کرده و می‌بینند، و در مقابل، تجاوز غرب به دیگران را تلخ و حرام و شایسته جهاد و مقابله‌ اعلام می‌کنند و...، اینان با ادامه چالش چند دهه‌ایی با غرب و تشدید آن، تمام توان و ظرفیت کشورمان را فرسودند، و اکنون می‌روند تا شرایط را برای تکرار فاجعه شهریور 1320 [3] فراهم کرده، و پازل آن شرایط را دوباره باز بیافرینند.

چرا که با ادامه روند تقابل غرب (امریکا و اروپا) و شرق (روسیه و چین)، که این روزها شدت گرفته، و احتمال درگیری این دو، از هر زمانی، از شروع تجاوز روسیه به اوکراین بیشتر شده است، و چنانچه این تقابل و این درگیری به اوج خود برسد، و ج.ا.ایران بخواهد سیاست همراهی تاکتیکی خود با روسیه را، همچنانکه از زمانِ آغاز این تجاوز شروع، و ادامه داد را، تکرار کند، بیشک ایران در میانه جنگ غرب و شرق، صدمه بسیاری خواهد دید، بیشتر از آنچه در جنگ جهانی دوم، نصیب ایرانیانی شد که در آن جنگ خود را بیطرف معرفی کردند، و با این حال کسی خسارت این اشغال و تجاوز را به ایرانیان نپرداخت، از آنان دلجویی و عذرخواهی نکرد و...

در روند فراهم کردن پازل‌های شرایط تکرار فاجعه شهریور 1320، نقش رهبران کنونی ایران نیز، در تاریخ کشور ثبت خواهد شد، چراکه برغم همراهی ج.ا.ایران با روس‌ها، این موجودیت بد عهد نشان داده‌ که به همپیمانان خود هرگز وفادار نبوده، و در چنین مواقعی در حرکت راهبردی و توسعه طلبانه خود به سوی آب‌های گرم جنوب، هرگز به خود تردید راه نداده و نخواهند داد، همانگونه که پیش از این در تجزیه ایران، با تجزیه طلبان آذربایجان و کردستان و... همراه شدند و هرچه در چنته داشتند رو کردند، و از آن سو غرب نیز ایران را پایگاه خود در این نقطه از آسیا می‌خواهد، و این دو باعث خواهند شد، تا همان شرایطی که در شهریور 1320 ایران را از جنوب طعمه حمله غرب کرد، و از شمال توسط روس‌ها در معرض تجاوز و اشغال قرار داد، دوباره تکرار شود.

با این تفاوت که سیستم حاکمیتی رهبران ایران که در 1320 توسط پهلوی‌ها اداره می‌شد، سیاست موازنه بهتری را در سرلوحه کار خود داشتند، و حداقل بیرطرفی اعلام کرده بودند، تا رهبران و حاکمیت ج.ا.ایران که به شرق گرایش داشته و دارند، و بیشتر با سیستم و رویکرد فکری و حاکمیتی کره شمالی، ونزوئلا، کوبا، چین و روسیه راحتند، تا با سیستم، حاکمیت و رویکرد فکری آلمان و فرانسه و انگلیس و امریکا.

اما واقعیت اینکه ایران، متعلق به فرهنگ شرق تمدنی، و در کنار آن واقع شده است، و باید روابط همسایگی خوب و متوازنی با شرقِ قطب مقابل با غرب داشته، و در عین مراقبت از خود در مقابل زیاده خواهی، و سیستم خشن و ضد انسانی شرق چپگرا، باید سیاست دشمنی بیمارگونه با غرب تمدنی و لیبرال را به کناری نهاده، در عرصه بین الملل حضوری مستقل یابد، و در امور جهان مشارکت داشته، و این مشارکت را در همراهی با دیگران دنبال کند، تا دنیایی انسانی‌تر بسازد، دست از نمایندگی خدا برای اصلاح امور جهان برداشته، و بعنوان یک سیستم انسانی واقعگرا، مثل دیگران خود را در نظر گرفته، ارزش‌ها و اهداف خود را در جمع، و با آنان و در کنار آنان دنبال کند، و از تکروی مغرورانه و ناشی از تفکرِ تافته جدا بافته، خود را رهانیده و باز گردد، تا جهان در یک روند جمعی اصلاح شود، و راه خود را به سوی خیر باز یابد.

آنان که در جنگ جهانی دوم، و در آستانه شهریور 1320 آنگونه سیاست بی طرفی در پیش گرفتند، آن همه خسارت را برای کشور شاهد بودند، حال اینان که در این روزها سیاست شرقگرا در پیش دارند، در آستانه تقابل سخت غرب و شرق، با چه خسارتی کشور را روبرو خواهند کرد؟! 

« فکر نمی‌کنی غیر معمول‌تر از معمول، شاهانه عمل می‌کند؟»

تهران - یکشنبه 6 مهرماه 1404 برابر با 28 سپتامبر 2025

[1] - مکانیسم ماشه یا اسنپ‌بک  سازوکاری در چارچوب برنامه راهبردی جامع اقدام مشترک (برجام) است که به اعضای دائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد اجازه می‌دهد در صورت نقض تعهدات از سوی ایران، بدون نیاز به رأی‌گیری، تحریم‌های قبلی شورای امنیت را دوباره اعمال کنند

[2] - برنامه راهبردی جامع اقدام مشترک یا در ایران به اختصار برجام و در غرب، توافق هسته‌ ای ایران یا اولین توافق ایران در زمینه هسته ای نیز نامیده می‌شود؛ برنامه‌ ای است که در راستای توافق بر سر برنامه هسته‌ای ایران و به دنبال تفاهم هسته‌ای لوزان در سه‌شنبه ۲۳ تیر ۱۳۹۴ (۱۴ ژوئیه ۲۰۱۵) در وین اتریش بین ایران، اتحادیه اروپا و گروه ۱+۵ انجام شد مذاکرات رسمی برای طرح برنامه راهبردی جامع اقدام مشترک (برجام) درباره برنامه اتمی ایران با پذیرفتن توافق موقت ژنو بر روی برنامه هسته‌ای ایران در نوامبر ۲۰۱۳ آغاز شد و به مدت ۲۰ ماه کشورها درگیر مذاکره بودند و در آوریل ۲۰۱۵ تفاهم هسته‌ای لوزان شکل گرفت

[3] - پس از آغاز جنگ جهانی دوم در ۹ شهریور ۱۳۱۸ (۱ سپتامبر ۱۹۳۹)، ایران بی‌طرفی خود را اعلام کرد. با این حال، پس از حملهٔ آلمان نازی به اتحاد جماهیر شوروی در ژوئن ۱۹۴۱ و به دلیل هم‌مرزی گستردهٔ ایران با شوروی، بی‌طرفی ایران برای متفقین کافی به نظر نمی‌رسید. نیروهای متفقین در شهریور ۱۳۲۰ با استناد به حضور کارشناسان آلمانی در ایران، روابط سیاسی و اقتصادی با آلمان و همچنین با ارجاع به قرارداد ۱۹۲۱ میان ایران و شوروی که به شوروی در شرایطی خاص اجازهٔ حضور نظامی در ایران می‌داد، به ایران حمله کردند و بخش‌های گسترده‌ای از کشور توسط نیروهای بریتانیا و شوروی اشغال شد

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn
 مصطفی مصطفوی

پست الکترونیکی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نظرات (13)

Rated 0 out of 5 based on 0 voters
This comment was minimized by the moderator on the site

تاریخ قاجاری؛ به بهانه سخنان قالیباف علیه روحانی و ظریف، از تریبون مجلس

"یاسر هاشمی‌رفسنجانی"، در یادداشتی نوشت:

وقتی رئیس مجلس ایران با لحنی هشدارآمیز از « لطمه همکاری با روسیه » سخن می‌گوید، انگار انعکاس صدای ناهنجار تاریخ قاجاری است، که از لابه‌لای کلمات برمی‌خیزد تا به دلسوزان ملی هشدار دهد که مبادا باز املای سفارت ، انشای سیاست شود.

با جمله شگفت‌انگیز «مواضع حسن روحانی و محمدجواد ظریف به همکاری‌های ایران و روسیه لطمه زده است»، چنان بوی کهنگی تاریخ در فضا پیچد که گویی تاریخ ایران در تقویم دهکده جهانی سال ۲۰۲۵ به جای همراهی با دنیای مدرن، در چرخشی عجیب به روزگارانی برگشت که سایهٔ سرد سفارت روس و انگلیس چنان بر دیوار سیاست ایران سنگینی می‌کرد که شاه شهید قاجاری! پس از دسیسه روسی-انگلیسی با مهدعلیایی در شهادت امیرکبیر، در توصیف آن دوران می‌گوید:
"به جنوب می‌خواهم بروم باید از کنسول انگلیس اجازه بگیرم و به شمال می‌خواهم بروم باید از کنسول روسیه اجازه بگیرم، ای مرده شوی این سلطنت را ببرد."

در اوراق دفتر تاریخ ایران وقتی به ۲۵ تیر سال ۱۲۸۸ می رسیم، "محمدعلی‌شاه" پس از شکست از نیروهای مشروطه‌خواه، از کاخ گلستان گریخت و به سفارت روسیه در زرگنده پناه برد، درست چون دیوانه‌ای که از ترس مرگ، خودکشی می کند.

آن پناهندگی، نه تصمیمی سیاسی برای تحکیم پایه‌های حاکمیت قاجار، که پایان آن سلسله در ایران و نقطه‌ عطفی برای تحقیر ملی بود، لحظه‌ای که شاه ایران در آغوش بیگانه آرام گرفت، هم قدرت از سلطنت قاجاری و هم اقتدار از جماعت ایرانی رخت بربست.

تن پناهندگی برای همسایه زیاده‌خواه و فرصت‌طلب تزاری چنان شیرین بود که دو سال بعد، در آذر ۱۲۹۰، با لحنی تهدیدآمیز، به دولت مشروطه دستور اخراج مستشار آمریکایی می‌دهد و در تهران نیز گروهی از رجال روس‌گرا مجلس را به تمکین نشاندند تا قزاقان روس، با دستچین کردن شهرهای ایران، تبریز، رشت و مشهد را اشغال کنند و خون مشروطه‌خواهان بر خاک وطن بخشکد، غافل از آنکه آن واقعه، شکست یک دولت نبود؛ شکست استقلال ملی بود.

اکنون بیش از یک قرن گذشت و قدرت در جهان برمدارهای هوش مصنوعی و دیپلماسی چندوجهی می‌چرخد. دراین شرایط، هشدار«لطمه به همکاری با روسیه» نمی‌تواند نشانهٔ دلسوزی باشد و اگر یک تسویه حساب جناحی و کینه انتخاباتی نباشد، پژواکی ازهمان ذهنیت‌ روسمداری دوران قاجار است. که میرزاده عشقی را به فریاد واداشته بودند که بگوید: "وطن‌فروشی از آن روز مد شد در ایران که هرکه پست گرفت، ازسفارت آمد"

This comment was minimized by the moderator on the site

روحانی و ظریف هم ساکت!!

"باقر قالیباف: انتقاد صریح خود را نسبت به مواضع رئیس جمهور و وزیر خارجه اسبق (روحانی و ظریف) علیه روسیه که به مواضع ایران در این مورد لطمه زده است،‌ اعلام میدارم"

این بخشی از بیانیه رئیس مجلس است، که امروز از پشت تریبون مجلس، علیه دو مقام سیاسی قرائت شد

ظاهرا، بطور رسمی و علنی کار به جایی رسیده که دیگر در این کشور، نه تنها نقد به سیاست‌های داخلی هزینه زاست، بلکه اگر در نقد راهبردها و سیاست‌های بین‌المللی نامتوازن هم حرفی بزنی و نقدی داشته باشی، فوری متهم به بی تدبیری و ضربه به نظام می‌شوی!!

اگر بگویی و بنویسی که آقای جمهوری اسلامی! سیاست موازنه گرائی در روابط بین‌الملل، عاقلانه و منطقی و نتیجه بخش است، و همه تخم مرغها را در سبد روسیه یا چین نگذارید، متهم به بازی در زمین دشمن و غربگرایی خواهی شد!

اگر در جاهایی هشدار دهی که روس‌ها جز به منافع ملی خود، به چیزی فکر نمی‌کنند و منافع و امنیت ایران تا آنجا برای پوتین مهم است که زمینه تامین منافع ملی روسیه را فراهم کند، متهم به اخلال در سیاست رسمی کشور خواهی شد

اگر بنویسی یا به زبان بیاوری که روس‌ها و همچنین چینی‌ها، همان دولت هایی بودند و هستند که قطعنامه های تحریمی شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران را امضا کردند، حسابت به کرام‌الکاتبین است!

ظاهرا نقد روسیه در این کشور خط قرمز است! اگر علیه روسیه حرفی بزنی یا انتقادی کنی فورا توبیخ زبانی خواهی شد!

مطمئن هستید که روس‌ها ناگهان، با غرب در مورد ایران معامله نمی‌کنند؟!

سردار ! راهبرد یک‌جانبه گرائی در جهان، چه با غرب و چه روسیه و چین، تامین و تضمین کننده منافع و امنیت ملی نیست. و تجربه نشان داده که منافع ایران، جز با اتخاذ راهبرد موازنه گرایی، قابل حصول نیست‌! این را حتی یک دانشجوی علوم سیاسی هم می‌داند‌

بهرام_گل‌زاده
روزنامه‌نگار

This comment was minimized by the moderator on the site

پوتین:در پرونده هسته‌ای ایران، با آمریکا تفاهم کامل داریم، ما نه ‌تنها شریک، بلکه به معنای کامل کلمه با آمریکا متحدیم!

ولادیمیر پوتین، در مصاحبه با نیویورک‌تایمز، ۱۳ مهر ۱۳۸۲:

"رهبری ایران می‌گوید:آنها هیچ برنامه‌ای برای تولید سلاح‌های کشتار جمعی و‌ سلاح‌های هسته‌ای، ندارند، پس هیچ دلیلی نمی‌بینیم که به آژانس بین‌المللی انرژی اتمی اجازه ندهیم از تمام برنامه‌های ایران در حوزه هسته‌ای بازدید کند."

"ما همانند همکاران و شرکای آمریکایی خود معتقدیم که ایران هیچ توجیهی برای عدم اجازه بررسی مجدد برنامه‌های هسته‌ای خود توسط آژانس بین‌المللی انرژی اتمی ندارد و بنابراین در این زمینه نیز مواضع ما کاملاً با مواضع آمریکایی‌ها مطابقت دارد."

"ما منافع خودمان را در ایران داریم. ایران همسایه ماست. در مورد مسئله منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای، ما با ایالات متحده تفاهم کامل داریم و حتی می‌توانم ادعا کنم که در این مورد، مانند مسئله مبارزه با تروریسم،نه تنها می‌توانیم شریک باشیم، بلکه می‌توانیم به معنای کامل کلمه متحد باشیم."

This comment was minimized by the moderator on the site

ظریف: لاوروف درباره اسنپ‌بک خلاف می‌گوید نداشتن رابطه آرام با دنیا برای ایران خط قرمز روسیه است!/ روس‌ها هم سفر حاج قاسم به مسکو را خبری کردند و هم ارسال پهپادهای ایرانی به روسیه در جنگ اوکراین را فاش کردند

محمدجواد ظریف:

نه تنها اسنپ بک برای روزهای آخر مذاکرات نبود بلکه اختصاص به گفت وگوهای بین بنده و جان کری وزیر خارجه آمریکا نیز نداشت آقای لاوروف و فرانسوی‌ها پیشنهادی در مورد وضعیت قطعنامه‌های گذشته شورای امنیت علیه ایران دادند که خیلی بد بود و ما تلاش زیادی کردیم تا آن پیشنهاد را کنار بگذاریم.

آمریکایی‌ها هیچ وقت از دبه ضرر نمی‌کنند و هر وقت بتوانند دبه می‌کنند. یک روز دیدیم آقای کری کاغذی در دست و پیشنهادی دارد مبنی بر اینکه بیاییم قطعنامه‌ها را ۶ ماه ۶ماه تعلیق کنیم یعنی هر شش ماه باید می‌رفتیم به شورای امنیت و اگرچه به طور اتوماتیک تمدید می شد اما با درخواست دو عضو شورای امنیت می‌توانست به رای‌گیری گذاشته شود که اگر این اتفاق افتاده بود ۶سال پیش برجام تمام شده بود. به کری گفتم این چه پیشنهادی است که آورده‌ای؟ به عقل و شعور من توهین می‌کنی؟ گفت نه من به شعور تو توهین نمی‌کنم این را رفیقت لاوروف داده است. او می‌دانست که من و آقای لاوروف از سال ۱۹۹۴ رفیق بودیم.

در سال ۱۳۹۹ در حالی که ایران هیچ تعهد برجامی خود را انجام نمی‌داد، آمریکا خواست تا اسنپ بک را اجرا کند، ۱۳ عضور شورای امنیت نامه زدند که آمریکا نمی‌تواند و در رای‌گیری، ۱۱ عضو رای ممتنع و روسیه و چین رای منفی دادند. اتفاقا تنها زمانی که روسیه و چین با ایران همراه شدند زمان من بود چون زمان آقای احمدی‌نژاد روسیه به همه قطعنامه‌های فصل هفتی شورای امنیت رای مثبت داده بود و همین روسیه به دلیل حضور ایران در فصل هفت منشور ملل متحد مانع عضویت ایران در سازمان شانگهای شده بود. آقای لاوروف اینها را یادش رفته است.

در همین کتاب راز سر به مهر اسنادش وجود دارد که آمریکا و پنج قدرت دیگر می گویند ابزار ما شورای امنیت است و همین آقای لاوروف در جلسه تصمیم‌گیری می‌گفت من اجازه نمی‌دهم حق وتوی ما را از ما بگیرید. حالا می‌گوید ظریف رفته این کار را کرده، البته من تا الان ملاحظه کردم و چیزی نگفتم.

لاوروف می گوید من با تحریم تسلیحاتی ایران مخالف بودم در حالی که وقتی من داخل جلسه رفتم به من گفت جواد بیش از ۵ سال به تو مجوز نمی‌دهند می‌پذیری یا نه؟ گفتم نه. گفت پس چرا وقت ما را می‌گیری مگر مجوز از تهران داری؟ با تحکم گفتم به تو هیچ ربطی ندارد. همان شب برجام تمام شد و توافق کردیم در صورتی که به لاوروف دستور داده بودند نگذارد برجام نهایی شود برای همین رفت روسیه مصاحبه کرد و گفت ما با تحریم تسلیحاتی مخالف بودیم و ظریف ما را مجبور کرد بپذیریم. حالا ما همان را در داخل نقل می‌کنیم.

روس‌ها هم سفر حاج قاسم به مسکو را خبری کردند و هم ارسال پهپادهای ایرانی به روسیه در جنگ اوکراین را فاش کردند در حالی که بنده با حاج قاسم هم در عراق هم در ترکیه مذاکرات کردیم ولی جایی درز نکرد.

من همچنان اعتقاد به روابط راهبردی با روسیه و چین دارم اما اینها به خاطر ما کاری نمی‌کنند. روس‌ها عریان سیاست خود را بیان می‌کنند. روسیه کشور مهمی در همسایگی ماست ولی دو خط قرمزدارد اول اینکه ایران نباید هیچ وقت با دنیا روابط آرام داشته باشد و دوم اینکه نباید با دنیا به درگیری برسد برای همین روسیه طرفدار توافق موقت ژنو بود چون استخوان لای زخم نگه می‌داشت و مانع درگیری هم می‌شد.

البته خیلی‌ها هم در ایران خط می‌دادند که توافق موقت خوب است اما به محض اینکه مذاکرات جامع را شروع کردیم بازی روس‌ها هم شروع شد. ما در توافق موقت گفته بودیم نیاز غنی‌سازی ما برای بوشهر و ۱۹۰هزار سو است و نطنز را برای همین می‌خواهیم. در بهمن‌ماه ۱۳۹۲ در ابتدای مذاکرات جامع روس‌ها گفتند ما کل نیاز بوشهر را تا آخر عمر بوشهر تامین می‌کنیم یعنی یک خط بطلان روی نیاز ما کشیدند.

ما گفتیم مگر قرار است همیشه نیازمند روس‌ها باشیم و گفتند ما اجازه نمی‌دهیم ایران سوخت تولیدی خود را در بوشهر بگذارد و اگر بگذارد ما امنیت هسته‌ای بوشهر را تایید نمی‌کنیم چون می‌دانستند اگر برجام به سرانجام برسد روابط ایران با دنیا عادی می‌شود و روابط عادی ایران با دنیا خط قرمز روس‌ها است. همه اینها در کتاب راز سر به مهر منتشر شده و مستند است.ار/ ایرنا

This comment was minimized by the moderator on the site

غیر_رسمی
آندریوس کوبیلیوس، کمیسر دفاع اتحادیه اروپا، می‌گوید که اطلاعات آلمانی‌ها نشان می‌دهد مسکو در حال بحث درباره حمله به ناتو است
منابع غربی:
اگر روسیه واقعاً به اندازه کافی احمق باشد که یک درگیری مستقیم با ناتو را آغاز کند، انتظار داشته باشید که این موضوع با هر دو کشور چین و کره شمالی و همچنین احتمالاً ایران هماهنگ شود. این جنگ فقط محدود به اروپا نخواهد بود.
https://t.me/roshangari40

This comment was minimized by the moderator on the site

پیشنهاد تقی آزاد ارمکی برای جلوگیری از فروپاشی ایران در جنگ احتمالی بعدی با اسرائیل

نگارش از یورونیوز فارسی
تاریخ انتشار ۰۷/۱۰/۲۰۲۵

تقی آزاد ارمکی در گفتگو با یورونیوز با برجسته کردن «دغدغۀ بقای سرزمین» به‌عنوان مهمترین عامل نپیوستن مردم ایران به اسرائیل، معتقد است با فرصت دادن به «نیروهای اجتماعی» موجود در شاکله طبقه متوسط می‌توان از جنگ مجدد با اسرائیل سالم بیرون آمد.
پس از آغاز حملۀ نظامی اسرائیل به ایران، بسیاری از مخالفان جمهوری اسلامی، چه در بین عامۀ مردم چه لایه‌هایی از اپوزیسیون داخل و خارج ایران، به‌ویژه سلطنت‌طلبان، امیدوار و منتظر بودند که جنگ زمینه‌ساز وقوع اعتراضات سیاسی در ایران شود و نظام جمهوری اسلامی با ترکیبی از جنگ و انقلاب سرنگون شود. اما در جریان جنگ دوازده روزۀ ایران و اسرائیل، دور تازه‌ای از اعتراضات سیاسی در ایران آغاز نشد و امید کسانی که در ایام جنگ تصریحا یا تلویحا مردم ایران را به کنش انقلابی فرا خواندند، ناامید شد.

در همان ایام جنگ، این نقد به مدافعان ایدۀ «براندازی از راه پیوند جنگ و انقلاب» مطرح شد که مردمی که شهرهایشان تحت بمباران است، امکان حضور در خیابان و اعتراض به نظام سیاسی کشورشان را ندارند. بنابراین مدافعان ایدۀ «ترکیب جنگ و انقلاب»، با کمی عقب‌نشینی، از ایدۀ «انقلاب پس از جنگ» دفاع کردند.

با این حال پس از اتمام جنگ هم، با اینکه مجددا لایه‌هایی از اپوزیسیون مردم را به اعتراض علیه حکومت فرا خواندند، به رغم اینکه نظرسنجی‌های گوناگون حاکی از نارضایتی عمیق اکثریت مردم ایران از نظام جمهوری اسلامی‌اند، باز هم آتش اعتراضات در ایران برافروخته نشد.

اکنون حدود سه ماه و نیم از پایان جنگ ایران و اسرائیل می‌گذرد ولی مردم بشدت ناراضی از عملکرد جمهوری اسلامی، همچنان ماندن در خانه را به حضور در خیابان ترجیح می‌دهند. اخیرا مصطفی تاج‌زاده با انتشار نامه‌ای از زندان اوین، پیش‌بینی کرد که اعتراضات مردم علیه جمهوری اسلامی دوباره آغاز خواهد شد. با این‌حال به نظر می‌رسد وضعیت «نه جنگ نه صلح» میان ایران و اسرائیل یکی از دلایل ترجیح «انتظار» به «اعتراض» در جامعۀ ایران است.

در واقع شاید بتوان گفت انتظار وقوع دوبارۀ جنگ، یکی از موانع شکل‌گیری یک جنبش اعتراضی گسترده در ایران است. مانع دیگر نیز احتمالا افزایش ولو غیررسمی آزادی‌های اجتماعی است؛ روندی که جمهوری اسلامی پس از عبور از بحران سال ۱۴۰۱ به ناچار به آن تن داده و پس از اتمام جنگ ایران و اسرائیل شدتی چشمگیر پیدا کرده و اعتراض طرفداران پر و پا قرص حکومت را نیز برانگیخته است.

اینکه چرا مردم ایران علیرغم نارضایتی‌های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی‌شان، از «فرصت جنگ» برای «اعتراضات انقلابی» استفاده نکرده‌اند، و اینکه اگر دور دوم جنگ ایران و اسرائیل آغاز شود، رفتار سیاسی مردم ایران چه خواهد بود، پرسشی است که یورونیوز در گفت‌وگو با تقی آزاد ارمکی استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تهران مطرح کرده است.

آقای آزاد ارمکی در پاسخ به سؤال فوق، برخلاف قول رایج بر حافظۀ تاریخی ایرانیان تأکید کرد و گفت:

«ما در شرایط بعد از جنگ دوازده روزه قرار داریم که ویژگی عمدۀ این جنگ حملۀ یک بیگانه به این سرزمین بود، در شرایطی که نارضایتی اجتماعی اتفاقا خیلی هم بالا بود. شرایط بعد از جنگ قطعا باید منشأ آشوب‌های اجتماعی باشد ولی می‌بینیم که جامعه وارد [عرصۀ] آشوب‌های اجتماعی نمی‌شود. اینکه چرا [وارد] نمی‌شود، به نظرم قابل بحث و تأمل بنیادین است. یک سری عوامل خارجی و بین‌الملی و داخلی وجود دارند ولی من آن را بیش از همه به حافظۀ تاریخی مردم ایران ارجاع می‌دهم. چرا روی این [عامل] تاکید می‌کنم؟ چون خیلی از آدم‌هایی که در این زمینه بحث می‌کردند، می‌گفتند ایرانیان دچار فراموشی یا فقدان حافظۀ تاریخی‌اند. اتفاقا مردم ایران در مسائل بنیادین و اساسی حافظۀ تاریخی روشن و شفافی دارند. مسائلی مثل ماندن و بقای این سرزمین؛ ماندن و بقای دین و فرهنگ و تاریخ و تمدنشان. به همین علت است که [می‌بینید] ما بعد از جنگ وارد یک دورۀ آشوب و کشت‌وکشتار بنیادین نمی‌شویم. حتی ارادۀ اینکه چالش‌هایمان را حل کنیم [پدید آمد]، و حکومت و نظام سیاسی در این زمینه تلاش‌های زیادی کرد - حالا درست یا غلط، سنجیده یا غیرسنجیده – که نتیجه نداد اساسا.»

آزاد ارمکی در گفتگو با یورونیوز: جمهوری اسلامی بی‌حجابی را می‌پذیرد و به آرامی استحاله می‌شود
آزاد ارمکی در تحلیل قتل الهه حسین‌نژاد: از جامعه خسته و عصبانی ایران بوی «جنگ داخلی» می‌آید
این جامعه‌شناس منتقد، حدس می‌زند که ایران و اسرائیل دوباره وارد جنگ می‌شوند و تکیه بر طبقۀ متوسط و نخبگان ملی را تنها راه عبور ایران از بحران جنگ محتمل آتی می‌داند. وی در توضیح این نظرش به یورونیوز گفت:
«احتمالا داریم وارد جنگ دیگری می‌شویم. آن چیزی که احتمالا می‌تواند ما را وارد جنگ [مجدد] نکند، یا اگر وارد جنگ شدیم، ما را سالم از جنگ بیرون بیاورد، بازخوانی هویت فرهنگی و تاریخی‌مان است.
تقی آزاد ارمکی
«احتمالا داریم وارد جنگ دیگری می‌شویم. آن چیزی که احتمالا می‌تواند ما را وارد جنگ [مجدد] نکند، یا اگر وارد جنگ شدیم، ما را سالم از جنگ بیرون بیاورد، بازخوانی هویت فرهنگی و تاریخی‌مان است. این بازخوانی در یک دوره‌ای از جنگ دوازده روزه و بعد از آن – خیلی کوتاه – شروع شد ولی بعد متاسفانه مستمسک نظام سیاسی و رسانۀ ناتوان صداوسیما شد که فکر کرد اگر در هر برنامه‌اش مدام ایران‌ایران بگوید، مشکل ایران حل می‌شود و یا فهم تاریخی از ایران، پیوند اجتماعی پیدا می‌کند. نه، [این امر] نیازمند دعوت مجدد از کسانی است که درک شفاف و دقیقی از گذشتۀ ایران دارند و در شکست‌ها کمک کرده‌اند یا اینکه شکست‌ها را می‌توانند تبدیل به قوت‌های ایرانی بکنند. بنابراین ما باید اجازه بدهیم آن نیروی اجتماعی دوباره بیاید تا اگر وارد جنگ شدیم، دورۀ جنگ به ما سخت نگذرد. آن نیرو مختصاتی دارد که من جای دیگری [درباره‌اش] بحث کرده‌ام. این نیرو در شاکلۀ طبقۀ متوسط است، ولی عنصر اساسی‌اش خاندان‌ها و مردان ملی ایران هستند.»

This comment was minimized by the moderator on the site

تصور دولت موقت
آیت‌الله خامنه‌ای: (۱۳۶۰/۱۰/۸)
...من این را بارها گفته‌ام، الان هم می‌گویم؛ من دولت موقّت را به‌طور مجموعی، به‌هیچ‌وجه متّهم نمی‌کنم، بین آنها عناصرِ مؤمن و شاید بااخلاص هم بودند؛ منتها سلیقه‌ سیاسی‌شان این بود که می‌گفتند «با قدرت بزرگی مثل آمریکا نمیشود جنگید، بی‌خود معطّلید»! خیلی هم دوست نداشتند «مرگ بر آمریکا» گفته بشود؛ می‌گفتند «حالا چه اصراری دارید که بیخود خودتان را با یک چنین غول عظیم جنگی و صنعتی به جنگ می‌اندازید؟ وابسته هم نشوید، تسلیم هم نشوید، نوکر هم نباشید، مزدور هم -مثل شاه- نباشید؛ اما جنگ هم نکنید»؛ این تصوری بود که دولت موقت داشت؛ خب این حالت را آمریکایی‌ها خیلی می‌پسندیدند؛ این همان حالتِ نرمش است. مقدمه‌ سازش، نرمش است. اگر آن حالت قهر نباشد، حالت سازش‌ناپذیریِ مطلق نباشد، خشونت انقلابی در مقابل دشمن نباشد، سازش تدریجاً متصوّر و ممکن خواهد شد؛ لذا آمریکایی‌ها وقتی دیدند که اینجا نرمش وجود دارد، امید بستند؛ و شما دیدید تا وقتی که آن دولت سرِ کار بود، مسئله‌ مهمی هم برای ما از طرف آنها پیش نیامد. قضیّه‌ طبس و قضایای حملات گوناگون و محاصره‌ اقتصادی و قطع روابط و جنگ و غیر ذلک، همه‌ مال بعد است...

This comment was minimized by the moderator on the site

خوشحالی مقتول از چکانده شدن ماشه!!
دکتر محمد یوسفی متخصص امور روسیه
رویه‌ای که متأسفانه همواره با آن رو به رو هستیم این است که پس از هر رخداد و شکست تلخی، در فضای عمومی و رسانه‌ای دائما بحث از مقصر بودن این و آن مطرح می‌شود یک روز ترکیه، یک روز آذربایجان، اعراب و ....

اما واقعیت ماجرا این جاست که ما هنوز متوجه نشدیم در جهان فعلی کشورها اولویت خود را در جهت تامین منافع ملی قرار میدهند نه شعارها و نه مرام و معرفتی که در کوچه و بازار از آن صحبت میشود، روابط بین الملل جای مرام و معرفت و اصلاحات و انتظارات از این دست نیست

اردوغان بعد از مدتها شعار ضد اسرائیل دادن با ترامپ سر یک میز نشست و قرار شد تا مبادلات خود با ایالات متحده را به صد میلیارد دلار برساند و در آخر هم گفت با آمریکا بر سر مسئله غزه توافق کرده است

در آن طرف؛ دیگر همسایه شرقی ایران پاکستان که همواره شعار ضد اسرائیلی سر میدهد و با اطلاع از آنکه بزرگترین حامی جنایات صهیونیستها ایالات متحده است ترامپ را بار دیگر به عنوان گزینه دریافت جایزه نوبل معرفی میکند

گزینه نام آشناتر برای ما ایرانیان سوریه است،در زمانیکه جامعه جهانی تصمیم گرفته بود تا دیگر بشار اسد در راس حکومت نباشد تنها حامی و مدافع آن تهران بود و بشار هم به خوبی میدانست که ماندنش در قدرت مرهون این پشتیبانی است اما اسد در روزهای آخر، اعراب حاشیه خلیج فارس را به حامی روزهای سختش ایران ترجیح میداد، از همین رو زمانیکه آیت‌الله رئیسی قصد بازدید از سوریه را داشت، سوریها حاضر به ایجاد مقدمات استقبال در سطح خیابانها نمی‌شوند و نیروهای وابسته به ایران مقدمات استقبال را فراهم می کنند

اما وقتی در همان زمان مقامات امارات متحده به دمشق میروند در خیابان‌ها پرچم‌های استقبال،از سوی دولت اسد نصب میشود، البته روسها هم همان‌کاری را که اسد در قبال ایران کرد را با او تکرار کردند گرچه تا لحظه آخر بشار به روسیه تمایل داشت اما روسها تمایلی برای نگه داری حکومت پر هزینه‌اش را نداشتند

اینها تماما درسهایی است که باید از سیاست گرفت، شایان ذکر است که کشورها تا زمانیکه منافع ملیشان اقتضا کند با شما همراه هستند و همانطور که در سیاست می‌آموزیم دوست و دشمن دائمی هیچگاه وجود ندارد بلکه آن چیزی که ثابت است تلاش برای کسب منافع ملی است

حال در نظر بگیرید برخی از تصمیم سازان در کشورمان که نقشه راه دولت گذشته را نیز تنظیم کرده بودند در سال ۸۹ گفته بودند که آمریکا تا ده سال دیگر فرو خواهد پاشید اگر با چنین پیش بینی‌های از آینده جهان به فکر کسب منافع ملی باشیم باید بجای کسب منفعت همواره باید به دنبال ترمیم آسیب‌ها باشیم

سیاستمداران حرفه‌ای با تشخیص جریان و جهت ریل‌گذاری قدرت در جهان و حرکت آن سعی می‌کنند در همان مسیر منافع خود را تامین کنند، ترکیه سال‌ها برای فروپاشی سوریه سرمایه گذاری کرد، اردوغان برایش مهم نبود که ایران یا روسیه در هنگام کودتا باعث نجاتش شدند، برای او مهم است تا با زمینی که به دست آورده با غرب معامله کند، ایران توانسته بود برجام را با تمام انتقاداتی که به آن وارد شده کسب کند چون دست پری برای مذاکره داشت

حالا که بسیاری از آن داشته‌ها از دست رفته، نمی‌توان انتظار زیادی داشت، حالا بازهم همان‌هایی که با پیش بینی‌های غیر واقعی و اشتباهات راهبردی باعث از دست رفتن سرمایه‌های کشور شدند پشت تریبون می‌گویند که از برگشت تحریم‌های سازمان ملل خوشحالیم تا مردم بفهمند چه کسانی مقصر بودند، اگر درآمد این عده همانند سایر مردم جامعه بود و با هربار افزایش نرخ ارز سفره زندگی برایشان کوچکتر می‌شد هیچگاه چنین اظهار نظری نمی‌کردند

This comment was minimized by the moderator on the site

فعال شدن مکانیزم ماشه؛ آیا دونالد ترامپ آخرین برگ برنده‌اش را رو می‌کند؟
نگارش از یورونیوز فارسی
تاریخ انتشار ۲۷/۰۹/۲۰۲۵ - ۱۶:۳۲ ‎+۲ گرینویچ
ایران در موقعیتی شکننده‌ای قرار دارد. برخی تحلیلگران می‌گویند دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا حالا فرصت دارد با هدف قرار دادن درآمدهای نفتی ایران و به صفر رساندن صادرات آن، تهران را وادار به عقب‌نشینی و توقف برنامه هسته‌ای‌‌اش کند.
شورای امنیت سازمان ملل متحد در جلسه روز جمعه ۲۶ سپتامبر با ۹ رای مخالف، چهار رای موافق و دو ممتنع قطعنامه پیشنهادی چین و روسیه مبنی بر تعویق شش ماهه تحریم‌ها علیه ایران را رد کرد. این تحریم‌های گسترده از روز شنبه ۲۷ سپتامبر پس از ۱۰ سال بار دیگر علیه ایران اعمال می‌شوند.
پیش‌تر برخی مقامات جمهوری اسلامی ایران تهدید کرده‌ بودند که در صورت بسته شدن درها و بازگشت تحریم‌ها ممکن است از پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT) خارج شوند. اما مسعود پزشکیان، رئیس جمهوری ایران روز جمعه و در آخرین اظهارات خود اعلام کرد که ایران از پیمان منع گسترش تسلیحات هسته‌ای (NPT) خارج نخواهد شد.
از سوی دیگر، نیروهای نیابتی‌ ایران در منطقه تضعیف شده‌اند، برنامه‌ای هسته‌ای‌اش آسیب جدی دیده و اقتصاد کشور در آستانه فروپاشی است. با این حال، حاکمان تهران همچنان بر این باورند که شرایط تغییری نکرده است.
اکنون ترامپ در برابر یک تصمیم سرنوشت‌ساز قرار دارد، آیا اجازه می‌دهد تا این چرخه بی‌پایان ادامه یابد یا برگ نهایی خود را رو می‌کند و شریان حیاتی ایران، یعنی درآمدهای نفتی تهران را برای همیشه قطع می‌کند؟
این رویارویی سابقه‌ای طولانی دارد. بیست‌وسه سال پیش جهان برای نخستین بار از وجود تاسیسات مخفی غنی‌سازی نطنز و اراک باخبر شد. آنچه در سال ۲۰۰۲ آغاز شد از در دوران چهار رئیس‌جمهور آمریکا ادامه یافته، مذاکرات بی‌شماری را پشت سر گذاشته و با وجود کارزارهای تحریمی مکرر به یکی از پایدارترین چالش‌های امنیتی جهان تبدیل شده است.
ترامپ بارها درهای گفت‌وگو را باز گذاشت و حتی یکی از نزدیک‌ترین دوستانش، «استیو ویتکاف» را که به رویکردی مصالحه‌جویانه شناخته می‌شود، مامور پیشبرد مذاکرات کرد اما جمهوری اسلامی ایران هیچ‌یک از این پیشنهادها را نپذیرفت و با وجود تحمل ضربات سنگین همچنان بر مواضع تندروانه خود پافشاری می‌کند.
نتانیاهو: برنامه هسته‌ای و موشکی تهران را ویران کردیم، عظمت ایران را به آن برگردانیم
آسوشیتدپرس: ایران احتمالا یک آزمایش موشکی اعلام نشده انجام داده است
سه ماه پس از حملات اسرائیل و آمریکا، مقامات ایرانی به‌صراحت از مواضع خود دفاع کردند. عباس عراقچی، وزیر خارجه گفت: «دیپلماسی اغلب کم‌هزینه‌تر و کم‌خطرتر است اما گاهی ممکن است از جنگ هم پرهزینه‌تر تمام شود.» امیرسعید ایروانی، سفیر ایران در سازمان ملل متحد نیز اعلام کرد: «غنی‌سازی حق مسلم ماست و قصد داریم این حق را اجرا کنیم.» آیت‌الله خامنه‌ای هم تاکید کرد: «ما از دین و دانش خود دست نخواهیم کشید.»
جمهوری اسلامی به تاکتیک همیشگی خود یعنی وقت‌کشی بازگشته است
اما در عمل ابزارهای فشار ایران تضعیف شده است. مخالفان ترامپ او را بی‌محابا می‌خوانند با این حال او ابتدا مسیر دیپلماسی را آزمود و در عین حال نشان داد حاضر نیست از خطوط قرمز آمریکا عبور کند. اما تهران در محاسباتش دچار خطا شد؛ تصورش این بود که ترامپ برای توافق عجله دارد در حالی‌که عملیات آمریکا و اسرائیل در فردو، نطنز و اصفهان اهرم اصلی فشار ایران یعنی غنی‌سازی را از کار انداخت.
حالا جمهوری اسلامی ایران به تاکتیک همیشگی خود بازگشته یعنی وقت‌کشی. تهران می‌داند تاب مقاومت در برابر قدرت نظامی آمریکا را ندارد و امیدوار است تعلل کنگره و ملاحظات داخلی، ترامپ را از اقدام قاطع باز دارد. رهبران ایران روی این حساب باز کرده‌اند که ترامپ برای حفظ تصویر یک «صلح‌طلب محتاط» دست اسرائیل را نیز ببندد.
اما این تعلل فرصتی تازه برای واشنگتن فراهم کرده است. آمریکا اهرم قدرتمندتری از حمله نظامی در اختیار دارد و می‌تواند صادرات نفت ایران را به صفر برساند. حالا که اروپا هم سازوکار اسنپ‌بک را فعال کرده است ایالات متحده می‌تواند شاهرگ حیاتی اقتصاد ایران را هدف بگیرد.
گزینه «صفر کردن صادرات نفت» تاکنون هرگز به‌طور کامل اجرا نشده است. حتی در اوج کارزار فشار حداکثری ترامپ در سال‌های ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۰ ایران همچنان حدود ۵۰۰ هزار بشکه نفت صادر می‌کرد.
با مکانیسم ماشه کدام تحریم‌های ایران برمی‌گردد؟
کاهش واردات نفت خام روسیه؛ هند از آمریکا می‌خواهد تا تحریم‌های نفتی ایران و ونزوئلا را لغو کند
شرایط در سال ۲۰۲۵ متفاوت است
اما شرایط در سال ۲۰۲۵ متفاوت است. در سال ۲۰۱۹ اروپا با بازگرداندن تحریم‌ها مخالفت می‌کرد و تهران هنوز ابزارهای متعددی برای فشار در اختیار داشت از جمله تشدید غنی‌سازی و جنگ‌های نیابتی. امروز اما بیشتر آن ابزارها از بین رفته‌اند و تنها تهدید باقی‌مانده خروج از پیمان ان‌پی‌تی است؛ تهدیدی که نشانه قدرت نیست بلکه بیانگر ضعف است. حکومتی که به قدرت خود مطمئن باشد به چنین قمار پرخطری دست نمی‌زند یعنی ترک پیمانی که مشروعیت برنامه هسته‌ای‌اش را تضمین می‌کند.
زمان‌بندی به نفع آمریکا است
زمان‌بندی نیز به نفع آمریکا است. مردم ایران سال‌هاست بار تحریم‌ها را به دوش می‌کشند و به زعم بسیاری از آنان، ریشه مشکلات در داخل کشور است نه در واشنگتن. آنها سال‌ها با امید به بهبود اوضاع، سختی‌ها را تحمل کرده‌اند.
تورم افسارگسیخته، پس‌اندازها را بلعیده، ارزش ریال سقوط کرده، قطعی برق زندگی روزمره را مختل کرده و بسیاری به این نتیجه رسیده‌اند که تا زمانی‌که حکومت منابع مالی در اختیار دارد، سرکوب ادامه خواهد داشت. از همین رو تمایل به اعتراض عمومی کاهش یافته است. اما اگر فشار خارجی جریان درآمد حکومت را قطع کند در حالی‌که سوء‌مدیریت داخلی ادامه دارد، فضا برای اعتراض دوباره مردم باز خواهد شد.
ترامپ اکنون در موقعیتی استثنایی قرار دارد. او در دوره نخست خود صادرات نفت ایران را به حدود یک‌سوم کاهش داد. اما امروز این صادرات دوباره به حدود ۱.۶ میلیون بشکه در روز رسیده که نزدیک به سطح پیش از تحریم‌هاست.
جمهوری اسلامی ایران حتی پس از حملات سنگین اسرائیل نیز حاضر به عقب‌نشینی نیست. آیا اکنون زمان آن رسیده که ترامپ قوی‌ترین کارت خود را بازی کند، یعنی افزایش فشار، قطع درآمدهای نفتی و قرار دادن تهران در موقعیتی که مجبور به عقب‌نشینی شود.
آمریکا بیش از دو دهه است که با این چالش دست و پنجه نرم می‌کند. آیا جمهوری اسلامی ایران به بن‌بست رسیده است؟ آیا ترامپ می‌تواند این چرخه را پایان دهد؟ اگر صادرات نفت ایران به صفر برسد، حکومت با لحظه‌ای سرنوشت‌ساز روبه‌رو خواهد شد.

This comment was minimized by the moderator on the site

مرگ برجام و بازگشت تحریم‌ها؛ تروئیکای اروپایی: دیپلماسی نمرده است، ایران تنش‌زایی نکند

نگارش از Farhad Mirmohammadsadeghi
تاریخ انتشار ۲۸/۰۹/۲۰۲۵

سازمان ملل متحد شامگاه شنبه ۲۷ سپتامبر در چارچوب فرآیند فعال‌سازی مکانیسم ماشه برجام که از سوی تروئیکای اروپایی آغاز شده بود، تحریم‌های تسلیحاتی و دیگر محدودیت‌ها را پس از ۱۰ سال بار دیگر علیه جمهوری اسلامی ایران اعمال کرد. تهران تهدید به پاسخ سخت کرده است.
فرانسه، آلمان و بریتانیا ایران را به نقض تعهدات برجام متهم کرده و در ۲۸ اوت مکانیسم ماشه را فعال کردند. روند ۳۰ روزه این فعال‌سازی در ساعت ۸ عصر شنبه به وقت شرق آمریکا (۲ بامداد ۲۸ سپتامبر به وقت اروپای مرکزی) به پایان رسید و در نتیجه آن تحریم‌های سازمان ملل علیه ایران که ۱۰ سال پیش در پی توافق برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت لغو شده بود، دوباره اعمال شد.
بازگشت این تحریم‌ها به معنای مرگ برجام است. این توافق که در سال ۲۰۱۵ میان ایران، آمریکا، فرانسه، بریتانیا، آلمان، چین و روسیه حاصل شد، از سال ۲۰۱۸ و خروج آمریکا در دوره نخست ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ، نیمه‌جان بود.
این توافق درحالی پایان می‌یابد که تنها چند ماه از حملات آمریکا و اسرائيل به ایران می‌گذرد. به گزارش رویترز، انتظار می‌رود که مرگ برجام به افزایش تنش‌ها در خاورمیانه منجر شود.
تحریم‌های سازمان ملل که در قالب قطعنامه‌های شورای امنیت بین سال‌های ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ وضع شده بودند، پس از ناکام ماندن تلاش‌های ایران در گفتگو با مقامات تروئیکای اروپایی در حاشیه نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل، شامگاه شنبه مجددا اعمال شد.

تحریم‌های سازمان ملل بازگشت؛ از قیمت دلار، اورانیوم و موشک تا شرط پزشکیان برای دیدار با ترامپ
اگرچه تهران تهدید کرده است که در صورت بازگشت تحریم‌ها پاسخی سخت بدهد، اما مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهوری ایران شامگاه جمعه گفت که ایران از پیمان منع گسترش تسلیحات هسته‌ای (NPT) بیرون نخواهد رفت.
مسکو بازگشت تحریم‌های سازمان ملل علیه ایران را به چالش کشید. سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه، روز شنبه در سازمان ملل گفت: «این اقدام غیرقانونی است و قابلیت اجرا ندارد.»
او افزود که در نامه‌ای به آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل هشدار داده است که پذیرش بازگشت تحریم‌ها از سوی او «اشتباهی بزرگ» خواهد بود.
با این حال، وبسایت شورای امنیت عصر شنبه فورا به روزرسانی شد و بازگشت تحریم‌ها را منعکس کرد.
دیپلماسی پایان نیافته است
وزرای خارجه فرانسه، آلمان و بریتانیا شامگاه شنبه طی بیانیه‌ای مشترک از بازگشت تحریم‌های ایران خبر داده و گفتند: «از ایران و همه کشورها می‌خواهیم به‌طور کامل به این قطعنامه‌ها پایبند باشند.»
قدرت‌های اروپایی پیشنهاد داده بودند که اگر ایران دسترسی بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را بازگرداند، نگرانی‌ها درباره ذخایر اورانیوم غنی‌شده خود را برطرف کند و مذاکرات با ایالات متحده را از سر گیرد، بازگرداندن تحریم‌ها را تا شش ماه به تعویق بیندازند تا فضا برای مذاکرات درباره توافق بلندمدت فراهم شود.
در بیانیه تروئیکای اروپایی آمده است: «ما به پیگیری مسیرهای دیپلماتیک و مذاکرات ادامه خواهیم داد. اعمال مجدد تحریم‌های سازمان ملل به معنای پایان دیپلماسی نیست.»
در این بیانیه همچنین آمده است: «از ایران می‌خواهیم از هرگونه اقدام تنش‌زا خودداری کرده و به تعهدات پادمانی الزام‌آور خود بازگردد.»
مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا طی بیانیه‌ای ضمن قدردانی از «قاطعیت و اراده» فرانسه، آلمان و بریتانیا در بازگرداندن تحریم‌های جمهوری اسلامی ایران، گفت: «دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا به صراحت گفته که گزینه دیپلماسی همچنان برای ایران وجود دارد. حصول توافق بهترین نتیجه برای مردم ایران و جهان خواهد بود.»
آقای روبیو افزود: «برای تحقق این امر، ایران باید گفتگوهای مستقیم را با حسن نیت و بدون وقت‌کشی و طفره‌روی بپذیرد. در فقدان چنین توافقی واجب است که شرکای ما تحریم‌های مکانیسم ماشه را فورا اجرا کنند تا رهبران ایران را به اتخاذ اقدامی وادارند که به صلاح ملتشان و بهترین گزینه برای امنیت جهان است.»
با بازگشت تحریم‌های سازمان ملل، ایران بار دیگر مشمول تحریم تسلیحاتی و ممنوعیت همه فعالیت‌های غنی‌سازی و بازفرآوری اورانیوم و هر فعالیت مرتبط با موشک‌های بالستیک قادر به حمل کلاهک هسته‌ای می‌شود.
سایر تحریم‌ها شامل ممنوعیت سفر برای ده‌ها فرد ایرانی، مسدود شدن دارایی‌های ده‌ها فرد و نهاد ایرانی و ممنوعیت تامین هرگونه اقلامی است که می‌تواند در برنامه هسته‌ای ایران مورد استفاده قرار گیرد.
همه کشورها مجازند اقلام ممنوعه تحت تحریم‌های سازمان ملل را توقیف و امحا کنند و ایران از کسب هرگونه منافع در فعالیت‌های تجاری در کشورهای دیگر که به استخراج، تولید یا استفاده از مواد و فناوری هسته‌ای مرتبط است، منع می‌شود.

This comment was minimized by the moderator on the site

اسنپ‌بک؛ میدان روایت‌ها

امتداد: ماجرای «اسنپ‌بک» دوباره شکاف‌های قدیمی سیاست ایران را روی میز گذاشته است. هر جریان همان‌طور که انتظار می‌رفت، روایتی مطابق با پیش‌فرض‌های خودش ارائه می‌دهد؛ گویی اصل ماجرا کمتر مهم است تا این‌که چه کسی زودتر پیروزی یا شکست را به نام خود ثبت کند.

۱. جریان جلیلی
برای حلقه نزدیک به سعید جلیلی، هیچ اتفاق تازه‌ای رخ نداده است. آنها از همان روز نخست مذاکرات هشدار می‌دادند که مکانیسم ماشه نوشته شده تا اجرا شود. (جالب اینکه روس ها هم همین حرف را زدند) حالا با اجرایی‌شدن آن، این جریان خود را صاحب «حقانیت تاریخی» می‌بیند. استدلال‌ روشن آنها این است که برجام پر از تله بود و امروز یکی از همان تله‌ها فعال شده است.

۲. جریان دولت روحانی
طیف نزدیک به دولت سابق اما ماجرا را جور دیگری می‌بیند. یادآوری سال ۹۹ برایشان مهم است؛ همان زمانی که با ائتلاف دیپلماتیک مانع فعال شدن مکانیسم ماشه شدند. آنها می‌گویند اگر دیپلماسی آن دوره ادامه پیدا می‌کرد، می‌شد امروز هم مانع شد.
در این روایت، تقصیر بر گردن کنار گذاشتن گفتمان گفت‌وگوست. خصوصا در این زمینه به ایستادن دولت رئیسی در کنار پوتین در جنگ اوکراین اشاره می کنند که طی آن پهپادهای ایرانی به روسیه فروخته شد و اروپا این اقدام را در تضاد با موجودیت خود ارزیابی کرد.

۳. جریان سایبری جلیلی
در فضای مجازی اما بخشی از جریان سایبری همسو با جلیلی خوشحال است. آنها بر این باورند که با پایان یافتن دوران تنش‌زدایی، پرونده مذاکره با غرب هم بسته می‌شود. برایشان اسنپ‌بک نه یک تهدید، بلکه نقطه پایان بر گفتمان تعامل است؛ گفتمانی که سال‌ها با آن جنگیدند.

۴. هواداران برجام
در سوی دیگر میدان، طرفداران برجام و گفتمان گفت‌وگو با جهان دچار یاس و ناامیدی هستند. آنها این رخداد را نه‌تنها شکست سیاست خارجی، بلکه عقب‌نشینی کامل از ایده «می‌توان با جهان تعامل کرد» می‌دانند. برای این گروه، اسنپ‌بک بیش از آنکه یک سازوکار حقوقی باشد، نمادی از فرو ریختن امید است.

۵. روایت رسمی
اما آنچه به‌عنوان روایت رسمی از زبان مقامات شنیده می‌شود، چیز دیگری است. #عراقچی و #قالیباف هر دو به‌صراحت گفته‌اند: اسنپ‌بک اساساً فعال نشده و ما آن را قبول نداریم. در این نگاه، ماجرا بیشتر به جنگ روایت‌ها شبیه است تا یک واقعیت حقوقی قطعی.

این چندصدایی درباره اسنپ‌بک نشان می‌دهد سیاست خارجی در ایران همچنان اسیر جدال‌های داخلی است. هر جریان، ماجرا را بهانه‌ای برای تثبیت گفتمان خود کرده است. یک طرف از «حقانیت هشدارهای قدیمی» می‌گوید، دیگری از «از دست رفتن فرصت‌های دیپلماتیک»، یکی خوشحال از پایان گفت‌وگو با جهان است و دیگری غمگین از بسته شدن همان پنجره‌ها.

در این میان، روایت رسمی تلاش می‌کند وانمود کند اساساً اتفاقی نیفتاده است. اما پرسش اصلی پابرجاست: آیا با انکار می‌توان مانع از آثار واقعی یک تصمیم شد؟

This comment was minimized by the moderator on the site

واکنش توییتری محمد_جواد_ظریف وزیر پیشین امور خارجه، به فعال شدن اسنپ‌بک:
تروئیکای اروپایی که در طول ۶سال نقض برجام و ۱۲روز جنگ نتوانست ایران را به زانو درآورد، با سوءاستفاده از شورای امنیت قطعنامه‌های لغوشده را به‌طور غیرقانونی احیا کرد.
این کار نه تنها جایگاه بهتری برایشان در مذاکرات فراهم نمی‌کند، بلکه صرفاً نقششان را در دیپلماسی با ایران از میان برمی‌برد.


اتم و مشتقاتش، برای ما ضرر دارد!
حجاریان: اتم و مشتقاتش به هر شکلش برای ما خطر دارد
بازخوانی مصاحبه دکتر سعید_حجاریان، فعال سیاسی اصلاح‌طلب، در مهر ماه ۱۳۹۸ با روزنامه شرق
اتم و مشتقات‌اش به کار ما نمی‌آید و حتی استفاده صلح‌آمیزش برای ما پرمخاطره و پرهزینه است و اساساً ورود به این حوزه غلط می‌باشد؛‌ چه یک گرم، چه صد کیلو؛ چه غنای یک درصد، چه بیست درصد. البته من منکر تحقیقات و کارهای دانشگاهی نیستم اما در چارچوب پادمان‌های بین‌المللی... زمانی از مردم خواسته می‌شود مقاومت کنند تا کشور از پیچ تند عبور کند. تا اینجا مسأله‌ای نیست. ولی در حین راهپیمایی و کوه‌پیمایی مردم می‌بینند پیش‌قراولان پنهانی در حال تناول آذوقه هستند اما خودشان در حال تلف شدن هستند. مقاومت باید عمومی باشد. زمانی که مردم می‌بینند با رهبرانی تن‌پرور روبرو هستند که تن به مبارزه و مقاومت نمی‌دهند، محال است همراهی کنند. در دوره جنگ ایران و عراق وضعیت مردم کمابیش یکسان بود اما با پایان جنگ یک آن دیدیم، عده‌ای به ثروت‌های بادآورده رسیده‌اند. در این هنگام گرایش‌ عجیبی پیدا شد و شکاف دولت-رزمنده به‌وجود آمد. این اتفاق اکنون در حال تکرار است؛ از یک طرف مردم تحت فشار قرار می‌گیرند و از اقتصاد مقاومتی صحبت می‌شود و از سوی دیگر، روزانه با سلطان‌های مفسد در ژانر‌های مختلف مواجه هستیم

This comment was minimized by the moderator on the site

عباس_عبدی"، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی در سرمقاله هم میهن نوشت:

هنوز عده‌ای دنبال حل مسائل خارجی ایران هستند و‌ گمان می‌کنند که می‌توانند آنها را حل کنند و اگر هم حل کنند، دیگر مسائل ایران نیز حل خواهد شد یا در مسیر حل شدن قرار خواهد گرفت.

گرچه متغیرهای خارجی و به‌ویژه تحریم‌ها و مورد اخیر اسنپ‌بک بسیار مهم هستند، ولی ظرف اصلی بروز این بحران در داخل است و نه در خارج.

اتفاقاً ما از زمانی وارد فرآیند تحریم و مشکلات عمیق خارجی شدیم که به هر دلیلی که فعلاً مجال بحث آن نیست، تندروهای داخلی دست بالا را پیدا کردند و کشور را در سراشیبی و تقابل قرار دادند.

ابتدا از تحریم‌ها دفاع و آن را کاغذپاره معرفی کردند و برای همه عالم شاخ و شانه کشیدند و سپس بدون اینکه کسی توجهی به تبعات موضوع کند، تبلیغات زیادی درباره دروغ بودن هولوکاست راه انداختند.

ولخرجی‌های منطقه‌ای آغاز شد و با اتکا به درآمدهای چندصدمیلیارد دلاری پول نفت هر کار غیر عاقلانه‌ای که خواستند انجام دادند تا اینکه با تحریم و سپس قطعنامه‌های شورای امنیت، بهره‌جویی بی‌حساب و کتاب آنان از پول‌های نفت متوقف شد.

هنگامی که فرایند برجام آغاز شد، در کنار نتانیاهو قرار گرفتند و علیه آن کارشکنی کردند. از بخت بد آنان در آن مقطع ایالات متحده تابع و یا همسویی کامل با نتانیاهو نداشت و برجام به نتیجه رسید.

این جماعت از ابتدا تداوم برجام و بهبود وضع مردم را نافی منافع خود می‌دانستند. هنگامی که ترامپ با وعده خروج از برجام آمد، این جماعت در ایران بیش از جمهوری‌خواهان آمریکایی خوشحال شدند و با خروج ترامپ از برجام سرخوشانه و به‌صورت متقابل چند برگ کاغذ را در مجلس به آتش کشیدند.

اکنون هم که اسنپ‌بک اجرایی شده، چنان خوشحال هستند که مجالی برای دیده شدن سرمستی ترامپ و‌ نتانیاهو و براندازان نگذاشته‌اند.

این همسویی راهبردی را چگونه می‌توان فهمید و تحلیل کرد؟ تنها گزینه برای فهم این اتحاد عجیب ضدیت هر دو طرف علیه موجودیت و تمدن و ملت ایران است.

این جماعت حتی متوجه تبعات اتهامات خود هم نیستند. می‌گویند، این توافقی استعماری و یکطرفه بود و معتقدند که از ابتدا هم این توافق به ضرر ایران بوده است. ولی یک لحظه فکر نمی‌کنند که چگونه با وجود رهبری و شورای نگهبان و مجلس استصوابی اصولگرا توافقی استعماری و یک‌طرفه تبدیل به قانون شده است؟

حتی لحظه‌ای به خود زحمت نمی‌دهند که بپرسند پس چرا حکومت ایران حتی با خروج آمریکا از آن همچنان اصرار به بقای برجام داشت و‌ دارد،

در مقابل آنان که مثلاً تحمیل کردند یا استعمارگران دنبال لغو آن هستند؟ و باز هم توان فکر کردن به این نکته ساده را ندارد که چرا در دولت فوق اصولگرای رئیسی دنبال احیای آن بودید؟

گروهی از تحلیل‌گران سیاسی و اجتماعی از وجود برخی گرایش‌های غیررسمی ولی همسو با اسرائیل در ایران تعجب می‌کنند، غافل از اینکه اکنون، هم احساس عمیق مشترکی میان برخی بخش‌های رسمی سیاسی با اسرائیل و با براندازان در ماجرای پایان یافتن برجام با اجرای اسنپ‌بک را شاهدیم.

این رفتار معادل خنجر زدن از پشت به قلب ملت است. علت اصلی آن نیز اتحاد نانوشته برای کلنگی کردن ایران است.

این سیاست را در حوزه‌های دیگر از جمله اقتصاد، آموزش، بهداشت و درمان، آب، انرژی و فرهنگ هم می‌توانیم ببینیم.

جهل کرانه ندارد. ذهنیتی که روز اجرایی شدن اسنپ‌بک را، روز ملی قطع کامل امید از آمریکا و غرب و‌ آغازی برای گرایش به شرق می‌داند فقط به فکر بقای خود به هر قیمتی است. ایران و مردم در آن جایگاهی ندارند.

اکنون روشن شده که ریشه مسائل ایران در داخل است و نه در خارج یا شورای امنیت و تعامل با کشورهای غربی.

هنوز نظری ثبت نشده است

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ثبت نظر به عنوان مهمان.
Rate this post:
پیوست ها (0 / 3)
Share Your Location
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظر اضافه کرد در خدایا باورم نمی شه که تو اهل ن...
باران نمی بارد چون عقل نمی بارد محسن وثوقی این روزها یکی از نمایندگان محترم مجلس فرموده‌اند که علت...
- یک نظر اضافه کرد در خدایا باورم نمی شه که تو اهل ن...
خشکسالی ایران نتیجه بی‌حجابی نیست، محصول خرافه‌پرستی سیاسی است باران نمی‌بارد چون ابر خشکیده است ن...